نکاتی از تاریخ تمدن ویل دورانت از کتاب آغاز عصر خرد
1- جنگ مسیر الاهیات و فلسفه را تعیین میکند و توانایی در قتل و تخریب لازمه کسب مجوز برای زیستن و ساختن است.
2- رابرت دورر: شخص اصیل باید بر طبق موازین نجابت زندگی کند.
3- فرانسیس بیکن: طلا و نقره را نمیشود خورد اما با آنها می توان اتحاد دشمنان را هم خرید.
4- طبیعت بشر، علیرغم مذهب و دولت درطی قرنها، هنوز از تمدن نفرت داشت و اعتراض خود را با انجام دادن گناه و جنایت به گوش میرسانید. قوانین، اساتیر و مجازاتها به ندرت جلوی آن را میگرفت.
5- لذت فهمیدن، لذت غم انگیزی است. در علم زیاد اندوه زیاد وجود دارد6-7- عشق و دیپلوماسی به مثابه همخوابههای خائنند.
8- جیمز: هر کس در نوشتن تاریخ زیاد دنبال حقیقت برود، ممکن است ناگهان دندان او را با لگد خرد کنند.
9- آیا مردم به سبب جهل فقیرند یا بر اثر فقر جاهلند؟ 10- در جوامع به نسبت افزایش ثروت، علم ترقی میکند و خرافات رو به تنزل مینهد. در جوامع فقیر جهل ریشههای علم را مسموم و گلهای آن را پژمرده میکند. در نظر افراد کوته فکر خرافات رنج فقر و فاقه آنها را با اعتماد به قدرت جادو تخفیف میدهد.
11- فرانسیس بیکن: اگر زندگی بشر را با کمک تفکرات درست و واقعی سر و صورت دهم مقصود من حاصل شده است. 12- پروتستانهای هلندی احساس میکردند معماری و تزئینات قرون وسطایی کلیسا وسایل تلقین هستند و به منظور جاودان ساختن افسانه و جلوگیری از کفر به وجود آمدهاند.
13- رابرت دورر: شخص اصیل باید بر طبق موازین نجابت زندگی کند. 14- خصوصیت ملی زاییده مکان ـ زمان و تغییر است.
15- در نتیجه تربیت ـ تجربه ـ مسافرت و نصیحت عاقلانه، فکر و منش به خوبی پرورش مییابد. 16- یکی از وظایف دیپلماسی پوشاندن واقعیت با اصول اخلاقی است.
17- جان وبستر: عوام را خرمای احمق میداند که نفسی که از عوام نالایق بیرون میآید میتواند عمیقترین تراژدی را مسموم کند.
18- برتن احساس میکند اگر اخبار یک روز را بشنود تا آخر کافی است زیرا فقط اسمها و تاریخها تغییر میکنند.19- عشق و دیپلماسی به مثابه همخوابههای خائنند.
20- هاروی بشر را میمون موذی بزرگی میدانست. 21- در قرنهای متمادی افکار بزرگ به زور از مسیر خویش رانده شدهاند.
22- باید بتها یعنی توهمات و سفسطههای معمول را که مولود عقاید و اصول باستانی هستند را از ذهن خود بیرون بریزیم.
23- اگر قرار باشد خود را طوری ببینیم که در نظر دیگران جلوه میکنیم، فلج خواهیم شد. 24- قدرت واقعی خرد در دیرباوری است.
25- در اواسط قرن 16، ویولن که از تکامل چنگ به وجود آمده بود جانشین ویول شد.
26- مانند عده کمی از مردم فکر کن. حقیقت برای عده معدودی است. رشد یا عدم رشد افراد را با درجه دیر باوری یا زود باوری آنها میتوان تشخیص داد.
27- تقوا و پرهیزکاری انسان را شریف میکند. هر کسی فرزند خصال خویش است.
28- دون کیشوت: اگر چه کارهای بزرگی انجام ندادم، ولی در تعقیب آنها جان سپردم. شخص واقع گرا تا دم مرگ زنده میماند.
29- بشر تا زمانی که از ناامنی میترسد یا آن را به خاطر دارد، حیوان رقابت کنندهای بیش نیست و ملتها هم اگر احساس خطر کنند حریصانه به رقابت میپردازند30- کپلر: عیوب افراد همانا عیوب زمان است حال آنکه محسناتشان متعلق به خود آنان است.
31- مردم ان هیولای عجیبی است که دارای سرهای بیشمار است. درست نیست هر فردی تابع ضمیر خود باشد، زیرا امیال خود را به عنوان ضمیر میشناسد.
32- نام کشیش مترادف با جهل و فسق شده است. 33- هیچ چیز به اندازه تنبیه کسانی که جنایت آنها به بزرگی مقام آنهاست، قانون را حفظ نمیکند.
34- اصول اخلاقی در برابر سیاست دولت ارزشی ندارد.
35- مردان زیباییهای ادب را از زنان آموختند. 36- شهادت انسان در راه عقیده موجب میشود مردم بیشتری به عقیده او رو آورند.
37- ژان کالون، شک و تردید را نخستین گام در راه کشف حقیقت شمرد.
38- به گواهی تاریخ مردانی که به فرمانروایی میرسند بیش از دیگران دروغ میگویند. 39- زندگی زندانی است که مقصد غایی دین و فلسفه آماده ساختن انسان برای مرگ بود.
40- در جایی که هر کس به حد مقدور برای خویشتن مال و منال میاندوزد ثروت در انحصار معدودی از مردم است ... و دیگران با فقر و محرومیت دست به گریبانند.
41- تا روزی که همه مردم دنیا اصلاح نشوند، به اصلاح امور جهان امیدی نمیتوان داشت. 42- تمدن از سرزمینهای گرم جنوبی برمیخیزد. ساکنان سرسخت مناطق سرد شمالی پی در پی بر مردم سهل انگار جنوب چیره میشوند و تمدن آنان را جذب و دگرگون میکنند.
43- پیروی از طبیعت و عقل انسان را از خدا دور میکند.
45- در روسیه خانوادههای فرمانروا همه مغول و بقیه مردم بیشتر ترک بودند. نام تاتار از قبایل تاتا، ساکن فلات گویی گرفته شده است. 46- در روم به قیصرها آوگوستوس (محترم) می گفتند.
47- چون ارطغرل سقط شد (687 ه.ق) پسرش عثمان به جای او نشست و نام عثمانی از او گرفته شده است. 48- ابن خلدون: هدف واقعی تاریخ باید آن باشد که موقعیت اجتماعی انسان یعنی تمدنش را به ما بنمایاند..
49- پیشرفت یا عقب ماندگی هر قوم بستگی به شرایط جغرافیایی محیطشان دارد. 50-قبایل خانه به دوش دیر یا زود بر جامعههای متمدن چیره میشوند و ممکن است تمدنها را نابود کنند.
51- از آنجا که هیچ قومی در طول زمان از منابع غذایی خود راضی نیست جنگ امری طبیعی است.
52- امپراتوریها بر پایه همکاری و همفکری مردمانش استوار می مانند.
54- فلسفه: کوشش به ادراک امور بشری در دورنمایی وسیع. 55- شاه اسماعیل خود را با حس فداکاری دینی بر ضد سنیها که ایران را در محاصره داشتند برانگیخت برای این کار شیعه را مذهب رسمی کشور قرار داد.
56- واژه وزیر عربی است و به معنای کسی است که بار رنج و سختی را به دوش میکشد57- در سال 1930 قسطنطنیه نام پیشین خود را بازیافت و استانبول خوانده شد.
58- لوتر در رساله راجع به یهودیان در 1542: نفرت از یهودیها را به وجود اورد. اینان بودند که نفرت نسبت به قوم یهود را در آلمان ریختند و مردم را برای آدم سوزیهای جمعی آماده کردند. 59- قابلیت یهودیان به توان گرفتن پس از هر تیره روزی یکی از شگفتیهای بزرگ تاریخ است.
60- نفوذ و استیلای فلسفه ارسطو بر الاهیات قرون وسطی موجب فرو ریختن عقاید دینی شد و عصر ایمان تبدیل به عصر خرد شد.
61- اثر جنبش اصلاح دینی بر اقتصاد: 1- تعطیلات مذهبی کم شدند در نتیجه کار و سرمایه افزایش یافتند. 2- بهره وام قانونی محسوب شد. 3- ثروت، کار و مال اندوزی کاری پسندیده شد.
62- پاکیزگی بدن همراه با فساد اخلاق افزایش یافت. 63- ویول کوچک تنور روی بازو گرفته میشد و در قرن 16 به صورت ویولن امروزی درآمد.
64- آمیو تاریخ را به موزهای حاوی هزاران نمونه فضیلت و رذیلت، و ترقی و انحطاط سیاسی برای عبرت نوع بشر تشبیه کرد. 65- غریزهای که انسان را از گرویدن به پستیها باز میدارد شرف نام دارد.
66- از راه تجزیه و تشریح مکرر، درباره جهان کوچک یا مظهر کائنات، یعنی وجود آدمی معرفت کامل به دست آور.
67- خرد به درون مغز بداندیش راه نمییابد و علم بدون وجدان روح را به تباهی میکشاند.
68- در نظر میکلانژ هنر عبارت بود از انتخاب عناصر مهم و معنی دار برای نشان دادن عظمت. 69- در علم بزرگترین همه انقلابها آن بود که زمین را از جایگاه خداوندیش به زیر کشیدند و آن را در خلاء نامتناهی، چون کرهای ناچیز، آواره ساختند.
70- قرن 16 برای پرورندان فلسفه دوره مساعدی نبود، الاهیات مغزهای متفکر را به خود مشغول کرده بود. لوتر عقل را مطرود میشمرد و آن را متمایل به الحاد میدانست. 71- راموس: اگر عقل از نبردهایش رها شود و آزاد بماند، میتواند همه علوم را به مرحله کمال رساند.
72- بیداری فکری را مدیون رنسانس و بیداری اخلاقی را مدیون جنبش اصلاح دینی هستیم. 73- اصلاح دینی لوتر عقل را باطل میشمرد و رو به ایمان قرون وسطی میآورد.
74- اصلاح دینی اقتدار اصول جزمی را درهم شکست و مباحثه مردانهای به وجود آورد که در آن عقل پیروز شد.
75- آن کس به راستی بزرگ است که عشقی بزرگ در سینه دارد و در چشم خود خوار مینماید و مراتب و مقامات رفیع را به چیزی نمیشمارد.
76- یک شخص ترکیب شگفت انگیزی است از اضداد و جز در مواردی که جزء یک جمع میباشد منحصر به فرد است و هنری بزرگ است که بتواند جمع را در فردی تجسم بخشد. 77- آرا و عقاید آدمی تا چه حد تحت تأثیر گذشته او قرار دارد و در دنیا چیزی دردناکتر و خشم انگیزتر از بیطرفی نیست.
78- حال گذشته در هم نوشتهای است برای آنکه به ما امکان عمل دهد و گذشته حال باز شدهای است برای آنکه فهم و دانایی ما را بیفزاید.
79- تنها اقلیت بسیار ناچیزی از افراد میتوانند مشکوک و مردد بمانند و به هیچ عقیدهای رو نکنند. بیشتر مردم زودتر از زندگی به ستوه میآیند و چون نیروهای طبیعی را مددکار و چاره ساز خویش نمیبینند از قوای فوق طبیعی استعانت میجویند.
80- غرایز ما در طی هزاران سال که زندگی را در ناامنی و شکار گذراندهایم شکل گرفتهاند. این غرایز ما را مناسب آن میسازند که شکارگری چابک و شهوت پرست باشیم نه انسانی متمدن.
81- حتی اگر دین نبود قانون گذاران بزرگی چون حمورابی آن را اختراع میکردند.
82- دین در جامعه کشاورزی و علم در جامعهای که دارای اقتصاد صنعتی است رشد میکند. دهقان فروتن که بازیچه هواست و فرسوده رنج در همه جا قوای فوق طبیعی میبیند.
83- کارگر و بازرگان و ... در دنیایی زندگی میکنند که همه چیزش مطابق حساب است. ماشین آلات و فرمولها کاری میکنند که در همه جا سلطه قوانین طبیعی را میبیند.
84- چون همه گنجینههای جهان را بیازمایی راستی را از همه بهتر مییابی.
آن کس که زبان راستگویی دارد و جز راست نگوید، و به راستی کار گذارد و بد هیچ کس را نخواهد.
85- یک فیلسوف دوراندیش عقاید نهانی خود را در باب مسایل مافوق الطبیعه بر همه کس آشکار نمیکند.
86- در عرصه تاریخ، زنان برجستهتر از پادشاهان جلوه میکنند و برای متمدن کردن مردان شجاعانه به جنگ برمیخیزند.
87- دشان زندگی را سراسر به ناسزا میگیرد به نظر او دنیا پیری فرسوده، مضطرب، آزمند بزدل و فرومایه است و همه چیز بر مدار زشتی میگردد.
88- موفقیت پس از سالها رنج و سختی به دست میآید اما دیری نمیگذرد که مرگ فرا میرسد.
89- به علت طبیعت، و ذات بد بشر- نه دانش خود ما، نه عشق و محبت همسایهها و ... هیچ یک نمیتواند ما را از تجاوز به دیگران باز دارد یا از غصب دارایی دیگران مانع شود.
90- فرانسوا ویون: یکی از بزرگترین اسباب خردمندی انسان مطالعه در تاریخ است و اینکه فرا گیرد اقدامات و تدابیر خود را از روی نمونه و سرمشقهای گذشتگان طرح افکند زیرا زندگی آدمی سخت کوتاه و برای اندوختن تجارب لازم نابسنده است.
91 چِنگال نخستین بار در 1463 به کار رفت.
92- ورق بازی در اواخر قرن 15 به انگلستان راه یافت.
93- کار بزرگ و اصلی بشر در اسکاندیناوی غلبه بر سرما، درهلند چیرگی بر دریا، در آلمان تسخیر جنگلها و در اتریش تسلط بر کوهها بود.
94- نظم ما در تمدن و ازادی است و اغتشاش قابله استبداد و دیکتاتوری است. 95- آیین کاتولیک یک نوع فراملی گرایی بود و آیین پروتستان اینکه نخست میهن پرست باشید سپس مسیحی.
96- نطفه عقاید عصر اصلاح دینی در آن موقع بسته شد که عقیده به داوری خصوصی وعقیده به اینکه هر کس کشیش خویشتن است رایج شد. به اصول اعتقادات و مراسم دینی غفلت رسید، و ادعا کردند روح آدمی نه بر اثر انجام فرایض کلیسایی بلکه با وساطت شعور کل میتواند به خدا نزدیک شود.
97- چه چیز به قرون وسطی پایان داد؟ 1- جنگهای صلیبی و آشنایی اروپاییان با اسلام، 2- قیام پیروزمندانه لوتر علیه پاپها، 3- حق چاپ وازادی بیان ... .
98- اختراع چاپ به سلطه روحانیون بر علم و دانش و به استیلای آنان در امر تعلیم و تربیت پایان بخشید.
99- از توحش به تمدن راهی دراز است. اما از تمدن به توحش گامی بیش نیست.
100- در دست ددان آدمی نام، انسان کالایی شد برای خرید و فروش.
101- پادشاهان با ما کیاولی هم عقیدهاند که اخلاق برای سلاطین ساخته و پرداخته نشده است.102- در 1435 بیمه دریایی تأسیس گشت.
103- خشکی خاک و سایههای دامنه کوهها در افسردگی خشک خلق و خوها انعکاس یافت. 104- زندگی خاکی خوابی اهریمنی و ناپایدار بود.
105- بنیان جهان بر 4 چیز است: دانش دانایان ـ دادگری بزرگان ـ نیایش نیکان ـ دلیری دلاوران.
106- هر دسته و گروه در جزمیت اعتقادات خویش، به تعصب آبدیده شده و به دیگران داغ کفر و بی دینی میزند.
107- تفتیش افکار و تعقیب و سوزاندن جادوگران، هر دو مظهری هستند که شرع و الاهیات آن گونه آدمکشی را کاری ضروری می دانست.
108- برای فکر بشر، دشمنی خطرناکتر و مرگ آورتر از ایمانی خشک و اعتراض ناپذیر نیست.
109- بسیاری از مردم، به علت عدم آشنایی با علل و جریانات طبیعی، فوراً جادو را باور میکنند.
110- در همان حال که علوم فیزیکی از انقلاب صنعتی خبر می دادند، کیمیاگری نیز به تدریج به صورت علم شیمی درآمد.
111- تنها بر اثر تدبیر و اراده همه جامعه است که بهترین قانون پدید میآید.
112- نام آمریکا را نخستین بار بازرگان فلورانسی امویگو ویسپوتچی » به کار برد.
113- اگر زن و مرد از روی عقل بیندیشند بشریت و نژاد بشر نابود خواهد شد. 114- اراسموس از مردم باک داشت و از آن به عنوان هیولای متلون المزاج چند سر یاد میکرد. هرج و مرج ناشی از انقلاب بدتر از ستمگریهای شاهان است.
115- از جنگ جز جنگ پدید نمیآید ـ در حالی که از ادب ادب و از عدالت عدالت برمیخیزد. 116- اراسموس: اگر دولتی قواعد و قوانین اخلاقی را که به مردم سفارش میکند خود به کار نبرد، آیا باقی میماند؟
118- اراسموس درباره جوان جاه طلبی نوشت که جلال وبزرگی را دوست میدارد، اما نمیداند بزرگی و عظمت چه سنگین است؟
119- درقرن 15، استعمال نام خانوادگی تداول پیدا کرد.
120- چنگال از قرن 14 به آلمان راه پیدا کرد.
121- درخت کریسمس از ابداعات قرن 17 است. 122- نهضت اومانسم آلمان از ایتالیا سرمشق میگرفت.
123- آثار قدیسین، زیارتگاهها و فروش آمرزشنامهها منبع اصلی درآمد پاپ بود.
124- شورش منطق ندارد، و بیگناهان بیش از تبه کاران از آن زیان میبرند. هر گاه توده مردم شورش کنند خوب را از بد تمیز نمیدهند، مقصد مشخصی ندارند و بیدادگری هراس انگیزی جامعه را فرا میگیرد ... من با قربانیان شورش همدرد هستم.
125- اختراع فن چاپ جنبش اصلاح دینی را پدید آورد.
126- عقل بزرگترین دشمن ایمان است. 127- شاهان ما مردم را به جرم دزدیدن ناچیزی به دار میکشند، ولی با کسانی که همه جهان را غارت کردهاند سوداگری میکنند ... دزدان بزرگ دزدان کوچک را به دار میکشند.
128- حکومت پرولتاری: خران دارای مشت خواهند شد و مردم را به جبر و عنف فرمانبردار خواهند کرد.
129- مردان بزرگ در خانههای کوچک چشم به جهان گشودهاند. 130- جانوری لجام گسیخته از عالم الاهی خشمگین نمیتوان یافت.
131- احساسات، بیش از استدلال، اهرم تاریخ است. 132- اراسموس: اقلیت روشنفکر است که با تنویر افکار عمومی به رشد شعور اجتماع یاری میکند.
133- برای پیشرفت بشر عاملی موثرتر از فرهنگ نیست.
134- پروتستان به معنای شورشی میباشند. این نام به شورشیان آلمان که خود را از کلیسای رم جدا کرده بودند، داده شد. 135- جهان را با دعا و مناجات نمیتوان اداره کرد.
136- اندیشههای لوتر در نظریه اصالت اراده شوپنهاور، اصالت ایمان کانت، ملی گرایی فیشته و فلسفه هگل که روان انسان را فرمانبردار دولت میسازد، اثر شگرفی داشته است.
137- انقلاب دینی لوتر یکپارچگی آلمان را مختل کرد. 138- علم حقوق از نظر زان کالون علمی است که تمایلات سرکش انسان را تابع نظم و قانون میسازد.
139- کانون نظم و انضباط را چون ستون فقرات شخصیت می دانست و معقتد بود که انسان به یاری آن میتواند از زیر بار پستی و دنائت بشری قد راست کند و بر نفس خویش چیره شود.
140- از نظر متعصبان دین، بدعت روان انسان را میکشد و به عذاب ابدی گرفتار میسازد به همین دلیل باید بدعتگزاران را به کیفر رساند.
141- مسافرت قست عمده تربیت را تشکیل میدهد. اگر چشم و گوش خود را خوب باز کنیم دنیا به منزله بهترین کتاب درسی خواهد بود. یا با مطالعه تاریخ که به منزله مسافرت به گذشته است.
142- مونتنی این موضوع را بی معنی میدانست که طبیعت لذایذ و موضوعات را یکجا قرار داده است.
143- مردم در نتیجه عقایدی که درباره چیزها دارند در عذابند. قوانین وجدان از خدا نیستند بلکه از رسم و عادت ناشی میشوند. وجدان عبارت است از ناراحتی که بعد از نقض رسوم قومی به ما دست میدهد.
144- افراد بشر آنچه را که در میان خودشان مرسوم نیست توحش میخوانند.
145- افراد ساده لوحی که کمتر کنجکا وند و کمتر تربیت یافتهاند به صورت مسیحیان مؤمن درخواهند آمد.
146- بدعتگزاران احمقهایی هستند که بر سر اساتیر با یکدیگر رقابت میکنند.
147- متأسفم از اینکه عمرم در عصری تا این حد فاسد و جاهل پرور تلف شده است.
148- مونتنی فرقههای مذهبی را ناشی از تصادفات و حکمیت جنگ میدانست. 149- شارون میگوید صدای مردم صدای جهل است. صدای عقایدی است که در دهان آنها گذاشته شده، انسان باید در انچه مورد قبول همگان است شک کند. مذهب از رازهای غیرقابل اثبات و اباطیل بسیار تشکیل یافته است. اگر همه افراد فیلسوف بودند دیگر نیازی به مذهب نداشتیم.
150- آینهای بهتر از خرد در برابر دیدگان بشر دیده نشده است. 151- نابغه کسی است که شخصیت خود را نشان دهد و راههای تازهای بیابد.
152- 153- در تاریخ اقتصاد به ندرت موضوعی میتوان یافت که از ارتقای هلندیها شگفتانگیزتر باشد.
154- اصل بازی گلف متعلق به هلند بوده است. 155- کسی را از اشتباه بیرون آوردن به منزله رنجاندن اوست. 156- پادشاه خوب کسی است که از تمرکز ثروت جلوگیری کند. مالیکت خصوصی وقتی پیدا شد که حریصان پرطمع دستهای خود را روی همه چیز گذاشتند و همه چیز را از آن خود دانستند.
157- مطالعه تاریخ برای فهم مطالب سیاسی لازم است (ژان بودن). 158- افکار فلسفی زود تکامل نمییابد. جغرافیا در تاریخ و تاریخ در جغرافیا تأثیر میکند.
159- نجات دموکراسی در این است که تنها اقلیت کوچکی با ادعای تساوی حکومت کنند و مغزها بیش از شمارش سرها اهمیت داشته باشند.در کشور ایران فقط شمارش ابلهان مهم است 160- ژان بودن؛ علوم گنجینهای دربردارند که در هیچ عصری تمام نخواهد شد.
161- بشر برای حفظ خود از حیوانات وحشی اجتماع را به وجود آورد که بزرگترین ابزاری است که تاکنون اختراع شده است.
162- ماریانا: تعیین سیاست با مراجعه به آرای عمومی زیان بخش خواهد بود. 163- ایرانیان ریاکاران و چاپلوسان بزرگی هستند و متقلبند. بر منکران لعنت
164- شرق صنایع و اسلحه ما را اقتباس میکند و به صورت غرب درمیآید. غرب از ثروت و جنگ خسته میشود و طالب آرامش درون است. شرق غرب و غرب شرق است و این دو با یکدیگر تلاقی خواهند کرد.165- نخستین درخت کریسمس در تاریخ جزیی از مراسم جشن در آلمان در سال 1605 بود.
آلمانیها بودند که جشن میلاد مسیح را با یادگارهای بقایای گذشته شان بر پا کردند. 166- کنسرت که ترکیبی از آوازها و سازها بود در سال 1627 به وجود آمد.
167- مذهب محرک نیرومندی در میان مردم است و مذهب باید با میهن پرستی افزوده شود تا عوام به جنگ با مخالفان تحریض شوند.
168- مذهبها به وجود میآیند و از بین میروند اما خرافات جاودانیند. تنها خوشبخت ها میتوانند بدون اساتیر زندگی کنند.
169- هنر و ادبیات بدن علم را مانند لعل میآرایند. 170- در دایره و ساعت که تقسیمات آنها بر مبنای شماره 6 تایی است، از عقاید ریاضی بابلیها مورد گرفتهایم.
171- کپلر و گوته: عیوب افراد همانا عیوب زمان است و محسناتشان متعلق به خود آنان است.
172- کپلر عقیده داشت فکر هر گاه قلمرو کمیت را ترک کند. گرفتار تاریکی میشود. به گفته گالیله، فلسفه به معنای فلسفه طبیعی یا علم بود.
173- میاندیشم پس هستم، مشهورترین جمله فلسفی بود.