نکاتی از تاریخ تمدن ویل دورانت از کتاب آغاز عصر خرد

1- جنگ مسیر الاهیات و فلسفه را تعیین می­کند و توانایی در قتل و تخریب لازمه کسب مجوز برای زیستن و ساختن است.

2- رابرت دورر: شخص اصیل باید بر طبق موازین نجابت زندگی کند.

3- فرانسیس بیکن: طلا و نقره را نمی­شود خورد اما با آنها می توان اتحاد دشمنان را هم خرید.

4- طبیعت بشر، علی­رغم مذهب و دولت درطی قرنها، هنوز از تمدن نفرت داشت و اعتراض خود را با انجام دادن گناه و جنایت به گوش می­رسانید. قوانین، اساتیر و مجازاتها به ندرت جلوی آن را می­گرفت.

5- لذت فهمیدن، لذت غم انگیزی است. در علم زیاد اندوه زیاد وجود دارد6-7- عشق و دیپلوماسی به  مثابه همخوابه­های خائنند.

8- جیمز: هر کس در نوشتن تاریخ زیاد دنبال حقیقت برود، ممکن است ناگهان دندان او را با لگد خرد کنند.

9- آیا مردم به سبب جهل فقیرند یا بر اثر فقر جاهلند؟ 10- در جوامع به نسبت افزایش ثروت، علم ترقی می­کند و خرافات رو به تنزل می­نهد. در جوامع فقیر جهل ریشه­های علم را مسموم و گلهای آن را پژمرده می­کند. در نظر افراد کوته فکر خرافات رنج فقر و فاقه آنها را با اعتماد به قدرت جادو تخفیف می­دهد.

11- فرانسیس بیکن: اگر زندگی بشر را با کمک تفکرات درست و واقعی سر و صورت دهم مقصود من حاصل شده است. 12- پروتستانهای هلندی احساس می­کردند معماری و تزئینات قرون وسطایی کلیسا وسایل تلقین هستند و به منظور جاودان ساختن افسانه و جلوگیری از کفر به وجود آمده­اند.

13- رابرت دورر: شخص اصیل باید بر طبق موازین نجابت زندگی کند. 14- خصوصیت ملی زاییده مکان ـ زمان و تغییر است.

15- در نتیجه تربیت ـ تجربه ـ مسافرت و نصیحت عاقلانه، فکر و منش به خوبی پرورش می­یابد. 16- یکی از وظایف دیپلماسی پوشاندن واقعیت با اصول اخلاقی است.

17- جان  وبستر: عوام را خرمای احمق می­داند که نفسی که از عوام نالایق بیرون می­آید می­تواند عمیق­ترین تراژدی را مسموم کند.

18- برتن احساس می­کند اگر اخبار یک روز را بشنود تا آخر کافی است زیرا فقط اسم­ها و تاریخ­ها تغییر می­کنند.19- عشق و دیپلماسی به مثابه همخوابه­های خائنند.

20- هاروی بشر را میمون موذی بزرگی می­دانست. 21- در قرنهای متمادی افکار بزرگ به زور از مسیر خویش رانده شده­اند.

22- باید بتها یعنی توهمات و سفسطه­های معمول را که مولود عقاید و اصول باستانی هستند را از ذهن خود بیرون بریزیم.

23- اگر قرار باشد خود را طوری ببینیم که در نظر دیگران جلوه می­کنیم، فلج خواهیم شد. 24- قدرت واقعی خرد در دیرباوری است.

25- در اواسط قرن 16، ویولن که از تکامل چنگ به وجود آمده بود جانشین ویول شد.

26- مانند عده کمی از مردم فکر کن. حقیقت برای عده معدودی است. رشد یا عدم رشد افراد را با درجه دیر باوری یا زود باوری آنها می­توان تشخیص داد.

27- تقوا و پرهیزکاری انسان را شریف می­کند. هر کسی فرزند خصال خویش است.

28- دون کیشوت: اگر چه کارهای بزرگی انجام ندادم، ولی در تعقیب آنها جان سپردم. شخص واقع گرا تا دم مرگ زنده می­ماند.

29- بشر تا زمانی که از ناامنی می­ترسد یا آن را به خاطر دارد، حیوان رقابت کننده­ای بیش نیست و ملتها هم اگر احساس خطر کنند حریصانه به رقابت می­پردازند30- کپلر: عیوب افراد همانا عیوب زمان است حال آنکه محسناتشان متعلق به خود آنان است.

31- مردم ان هیولای عجیبی است که دارای سرهای بی­شمار است. درست نیست هر فردی تابع ضمیر خود باشد، زیرا امیال خود را به عنوان ضمیر می­شناسد.

32- نام کشیش مترادف با جهل و فسق شده است. 33- هیچ چیز به اندازه تنبیه کسانی که جنایت آنها به بزرگی مقام آنهاست، قانون را حفظ نمی­کند.

34- اصول اخلاقی در برابر سیاست دولت ارزشی ندارد.

35- مردان زیبایی­های ادب را از زنان آموختند. 36- شهادت انسان  در راه عقیده موجب می­شود مردم بیشتری به عقیده او رو آورند.

37- ژان کالون، شک و تردید را نخستین گام در راه کشف حقیقت شمرد.

38- به گواهی تاریخ مردانی که به فرمانروایی می­رسند بیش از دیگران دروغ می­گویند. 39- زندگی زندانی است که مقصد غایی دین و فلسفه آماده ساختن انسان برای مرگ بود.

40- در جایی که هر کس به حد مقدور برای خویشتن مال و منال می­اندوزد ثروت در انحصار معدودی از مردم است ... و دیگران با فقر و محرومیت دست به گریبانند.

41- تا روزی که همه مردم دنیا اصلاح نشوند، به اصلاح امور جهان امیدی نمی­توان داشت. 42- تمدن از سرزمین­های گرم جنوبی برمی­خیزد. ساکنان سرسخت مناطق سرد شمالی پی در پی بر مردم سهل انگار جنوب چیره می­شوند و تمدن آنان را جذب و دگرگون می­کنند.

43- پیروی از طبیعت و عقل انسان را از خدا دور می­کند.

45- در روسیه خانواده­های فرمانروا همه مغول و بقیه مردم بیشتر ترک بودند. نام تاتار از قبایل تاتا، ساکن فلات گویی گرفته شده است. 46- در روم به قیصرها آوگوستوس (محترم) می گفتند.

47- چون ارطغرل سقط شد (687 ه.ق) پسرش عثمان به جای او نشست و نام عثمانی از او گرفته شده است. 48- ابن خلدون: هدف واقعی تاریخ باید آن باشد که موقعیت اجتماعی انسان یعنی تمدنش را به ما بنمایاند..

49- پیشرفت یا عقب ماندگی هر قوم بستگی به شرایط جغرافیایی محیطشان دارد. 50-قبایل خانه به دوش دیر یا زود بر جامعه­های متمدن چیره می­شوند و ممکن است تمدنها را نابود کنند.

51- از آنجا که هیچ قومی در طول زمان از منابع غذایی خود راضی نیست جنگ امری طبیعی است.

52- امپراتوریها بر پایه همکاری و همفکری مردمانش استوار می مانند.

54- فلسفه: کوشش به ادراک امور بشری در دورنمایی وسیع. 55- شاه اسماعیل خود را با حس فداکاری دینی بر ضد سنیها که ایران را در محاصره داشتند برانگیخت برای این کار شیعه را مذهب رسمی کشور قرار داد.

56- واژه وزیر عربی است و به معنای کسی است که بار رنج و سختی را به دوش می­کشد57- در سال 1930 قسطنطنیه نام پیشین خود را بازیافت و استانبول خوانده شد.

58- لوتر در رساله راجع به یهودیان در  1542: نفرت از یهودیها را به وجود اورد. اینان بودند که نفرت نسبت به قوم یهود را در آلمان ریختند و مردم را برای آدم سوزی­های جمعی آماده کردند. 59- قابلیت یهودیان به توان گرفتن پس از هر تیره روزی یکی از شگفتی­های بزرگ تاریخ است.

60- نفوذ و استیلای فلسفه ارسطو بر الاهیات قرون وسطی موجب فرو ریختن عقاید دینی شد و عصر ایمان تبدیل به عصر خرد شد.

61- اثر جنبش اصلاح دینی بر اقتصاد: 1- تعطیلات مذهبی کم شدند در نتیجه کار و سرمایه افزایش یافتند. 2- بهره وام قانونی محسوب شد. 3- ثروت، کار و مال اندوزی کاری پسندیده شد.

62- پاکیزگی بدن همراه با فساد اخلاق افزایش یافت. 63- ویول کوچک تنور روی بازو گرفته می­شد و در قرن 16 به صورت ویولن امروزی درآمد.

64- آمیو تاریخ را به موزه­ای حاوی هزاران نمونه فضیلت و رذیلت، و ترقی و انحطاط سیاسی برای عبرت نوع بشر تشبیه کرد. 65- غریزه­ای که انسان را از گرویدن به پستی­ها باز می­دارد شرف نام دارد.

66- از راه تجزیه و تشریح مکرر، درباره جهان کوچک یا مظهر کائنات، یعنی وجود آدمی معرفت کامل به دست آور.

67- خرد به درون مغز بداندیش راه نمی­یابد و علم بدون وجدان روح را به تباهی می­کشاند.

68- در نظر میکلانژ هنر عبارت بود از انتخاب عناصر مهم و معنی دار برای نشان دادن عظمت. 69- در علم بزرگترین همه انقلابها آن بود که زمین را از جایگاه خداوندیش به زیر کشیدند و آن را در خلاء نامتناهی، چون کره­ای ناچیز، آواره ساختند.

70- قرن 16 برای پرورندان فلسفه دوره مساعدی نبود، الاهیات مغزهای متفکر را به خود مشغول کرده بود. لوتر عقل را مطرود می­شمرد و آن را متمایل به الحاد می­دانست. 71- راموس: اگر عقل از نبردهایش رها شود و آزاد بماند، می­تواند همه علوم را به مرحله کمال رساند.

72- بیداری فکری را مدیون رنسانس و بیداری اخلاقی را مدیون جنبش اصلاح دینی هستیم. 73- اصلاح دینی لوتر عقل را باطل می­شمرد و رو به ایمان قرون وسطی می­آورد.

74- اصلاح دینی اقتدار اصول جزمی را درهم شکست و مباحثه مردانه­ای به وجود آورد که در آن عقل پیروز شد.

75- آن کس به راستی بزرگ است که عشقی بزرگ در سینه دارد و در چشم خود خوار می­نماید و مراتب و مقامات رفیع را به چیزی نمی­شمارد.

76- یک شخص ترکیب شگفت انگیزی است از اضداد و جز در مواردی که جزء یک جمع می­باشد منحصر به فرد است و هنری بزرگ است که بتواند جمع را در فردی تجسم بخشد. 77- آرا و عقاید آدمی تا چه حد تحت تأثیر گذشته او قرار دارد و در دنیا چیزی دردناکتر و خشم انگیزتر از بی­طرفی نیست.

78- حال گذشته در هم نوشته­ای است برای آنکه به ما امکان عمل دهد و گذشته حال باز شده­ای است برای آنکه فهم و دانایی ما را بیفزاید.

79- تنها اقلیت بسیار ناچیزی از افراد می­توانند مشکوک و مردد بمانند و به هیچ عقیده­ای رو نکنند. بیشتر مردم زودتر از زندگی به ستوه می­آیند و چون نیروهای طبیعی را مددکار و چاره ساز خویش نمی­بینند از قوای فوق طبیعی استعانت می­جویند.

80- غرایز ما در طی هزاران سال که زندگی را در ناامنی و شکار گذرانده­ایم شکل گرفته­اند. این غرایز ما را مناسب آن می­سازند که شکارگری چابک و شهوت پرست باشیم نه انسانی متمدن.

81- حتی اگر دین نبود قانون گذاران بزرگی چون حمورابی آن را اختراع می­کردند.

82- دین در جامعه کشاورزی و علم در جامعه­ای که دارای اقتصاد صنعتی است رشد می­کند. دهقان فروتن که بازیچه هواست و فرسوده رنج در همه جا قوای فوق طبیعی می­بیند.

83- کارگر و بازرگان و ... در دنیایی زندگی می­کنند که همه چیزش مطابق حساب است. ماشین آلات و فرمولها کاری می­کنند که در همه جا سلطه قوانین طبیعی را می­بیند.

84- چون همه گنجینه­های جهان را بیازمایی راستی را از همه بهتر می­یابی.

آن کس که زبان راستگویی دارد و جز راست نگوید، و به راستی کار گذارد و بد هیچ کس را نخواهد.

85- یک فیلسوف دوراندیش عقاید نهانی خود را در باب مسایل مافوق الطبیعه بر همه کس آشکار نمی­کند.

86- در عرصه تاریخ، زنان برجسته­تر از پادشاهان جلوه می­کنند و برای متمدن کردن مردان شجاعانه به جنگ برمی­خیزند.

87- دشان زندگی را سراسر به ناسزا می­گیرد به نظر او دنیا پیری فرسوده، مضطرب، آزمند بزدل و فرومایه است و همه چیز بر مدار زشتی می­گردد.

88- موفقیت پس از سالها رنج و سختی به دست می­آید اما دیری نمی­گذرد که مرگ فرا می­رسد.

89- به علت طبیعت، و ذات بد بشر- نه دانش خود ما، نه عشق و محبت همسایه­ها و ... هیچ یک نمی­تواند ما را از تجاوز به دیگران باز دارد یا از غصب دارایی دیگران مانع شود.

90- فرانسوا ویون: یکی از بزرگترین اسباب خردمندی انسان مطالعه در تاریخ است و اینکه فرا گیرد اقدامات و تدابیر خود را از روی نمونه و سرمشق­های گذشتگان طرح افکند زیرا زندگی آدمی سخت کوتاه و برای اندوختن تجارب لازم نابسنده است.

91 چِنگال نخستین بار در 1463 به کار رفت.

92- ورق بازی در اواخر قرن 15 به انگلستان راه یافت.

93- کار بزرگ و اصلی بشر در اسکاندیناوی غلبه بر سرما، درهلند چیرگی بر دریا، در آلمان تسخیر جنگل­ها و در اتریش تسلط بر کوه­ها بود.

94- نظم ما در تمدن و ازادی است و اغتشاش قابله استبداد و دیکتاتوری است. 95- آیین کاتولیک یک نوع فراملی گرایی بود و آیین پروتستان اینکه نخست میهن پرست باشید سپس مسیحی.

96- نطفه عقاید عصر اصلاح دینی در آن موقع بسته شد که عقیده به داوری خصوصی وعقیده به اینکه هر کس کشیش خویشتن است رایج شد. به اصول اعتقادات و مراسم دینی غفلت رسید،  و ادعا کردند روح آدمی نه بر اثر انجام فرایض کلیسایی بلکه با وساطت شعور کل می­تواند به خدا نزدیک شود.

97- چه چیز به قرون وسطی پایان داد؟ 1- جنگهای صلیبی و آشنایی اروپاییان با اسلام، 2- قیام پیروزمندانه لوتر علیه پاپها، 3- حق چاپ وازادی بیان ... .

98- اختراع چاپ به سلطه روحانیون بر علم و دانش و به استیلای آنان در امر تعلیم و تربیت پایان بخشید.

99- از توحش به تمدن راهی دراز است. اما از تمدن به توحش گامی بیش نیست.

100- در دست ددان آدمی نام، انسان کالایی شد برای خرید و فروش.

101- پادشاهان با ما کیاولی هم عقیده­اند که اخلاق برای سلاطین ساخته و پرداخته نشده است.102- در 1435 بیمه دریایی تأسیس گشت.

103- خشکی خاک و سایه­های دامنه کوه­ها در افسردگی خشک خلق و خوها انعکاس یافت. 104- زندگی خاکی خوابی اهریمنی و ناپایدار بود.

105- بنیان جهان بر 4 چیز است: دانش دانایان ـ دادگری بزرگان ـ نیایش نیکان ـ دلیری دلاوران.

106- هر دسته و گروه  در جزمیت اعتقادات خویش، به تعصب آبدیده شده و به دیگران داغ کفر و بی دینی می­زند.

107- تفتیش افکار و تعقیب و سوزاندن جادوگران، هر دو مظهری هستند که شرع و الاهیات آن گونه آدمکشی را کاری ضروری می دانست.

108- برای فکر بشر، دشمنی خطرناکتر و مرگ آورتر از ایمانی خشک و اعتراض ناپذیر نیست.

109- بسیاری از مردم، به علت عدم آشنایی با علل و جریانات طبیعی، فوراً جادو را باور می­کنند.

110- در همان حال که علوم فیزیکی از انقلاب صنعتی خبر می دادند، کیمیاگری نیز به تدریج به صورت علم شیمی درآمد.

111- تنها بر اثر تدبیر و اراده همه جامعه است که بهترین قانون پدید می­آید.

112- نام آمریکا را نخستین بار بازرگان فلورانسی امویگو  ویسپوتچی » به کار برد.

113- اگر زن و مرد از روی عقل بیندیشند بشریت و نژاد بشر نابود خواهد شد. 114- اراسموس از مردم باک داشت و از آن به عنوان هیولای متلون المزاج چند سر یاد می­کرد. هرج و مرج ناشی از انقلاب بدتر از ستمگری­های شاهان است.

115- از جنگ جز جنگ پدید نمی­آید ـ در حالی که از ادب ادب و از عدالت عدالت برمی­خیزد. 116- اراسموس: اگر دولتی قواعد و قوانین اخلاقی را که به مردم سفارش می­کند خود به کار نبرد، آیا باقی می­ماند؟

118- اراسموس درباره جوان جاه طلبی نوشت که جلال وبزرگی را دوست می­دارد، اما نمی­داند بزرگی و عظمت چه سنگین است؟

119- درقرن 15، استعمال نام خانوادگی تداول پیدا کرد.  

120- چنگال از قرن 14 به آلمان راه پیدا کرد.

121- درخت کریسمس از ابداعات قرن 17 است. 122- نهضت اومانسم آلمان از ایتالیا سرمشق می­گرفت.

123- آثار قدیسین، زیارتگاه­ها و فروش آمرزشنامه­ها منبع اصلی درآمد پاپ بود.

124- شورش منطق ندارد، و بی­گناهان بیش از تبه کاران از آن زیان می­برند. هر گاه توده مردم شورش کنند خوب را از بد تمیز نمی­دهند، مقصد مشخصی ندارند و بیدادگری هراس انگیزی جامعه را فرا می­گیرد ... من با قربانیان شورش همدرد هستم.

125- اختراع فن چاپ جنبش اصلاح دینی را پدید آورد.

126- عقل بزرگترین دشمن ایمان است. 127- شاهان ما مردم را به جرم دزدیدن ناچیزی به دار می­کشند، ولی با کسانی که همه جهان را غارت کرده­اند سوداگری می­کنند ... دزدان بزرگ دزدان کوچک را به دار می­کشند.

128- حکومت پرولتاری: خران دارای مشت خواهند شد و مردم را به جبر و عنف فرمانبردار خواهند کرد.

129- مردان بزرگ در خانه­های کوچک چشم به جهان گشوده­اند. 130- جانوری لجام گسیخته از عالم الاهی خشمگین نمی­توان یافت.

131- احساسات، بیش از استدلال، اهرم تاریخ است. 132- اراسموس: اقلیت روشنفکر است که با تنویر افکار عمومی به رشد شعور اجتماع یاری می­کند.

133- برای پیشرفت بشر عاملی موثرتر از فرهنگ نیست.

134- پروتستان به معنای شورشی می­باشند. این نام به شورشیان آلمان که خود را از کلیسای رم جدا کرده بودند، داده شد. 135- جهان را با دعا و مناجات نمی­توان اداره کرد.

136- اندیشه­های لوتر در نظریه اصالت اراده شوپنهاور، اصالت ایمان کانت، ملی گرایی فیشته و فلسفه هگل که روان انسان را فرمانبردار دولت می­سازد، اثر شگرفی داشته است.

137- انقلاب دینی لوتر یکپارچگی آلمان را مختل کرد. 138- علم حقوق از نظر زان کالون علمی است که تمایلات سرکش انسان را تابع نظم و قانون می­سازد.

139- کانون نظم و انضباط را چون ستون فقرات شخصیت می دانست و معقتد بود که انسان به یاری آن می­تواند از زیر بار پستی و دنائت بشری قد راست کند و بر نفس خویش چیره شود.

140- از نظر متعصبان دین، بدعت روان انسان را می­کشد و به عذاب ابدی گرفتار می­سازد به همین دلیل باید بدعتگزاران را به کیفر رساند.

141- مسافرت قست عمده تربیت را تشکیل می­دهد. اگر چشم و گوش خود را خوب باز کنیم دنیا به منزله بهترین کتاب درسی خواهد بود. یا با مطالعه تاریخ که به منزله مسافرت به گذشته است.

142- مونتنی این موضوع را بی معنی می­دانست که طبیعت لذایذ و موضوعات را یکجا قرار داده است.

143- مردم در نتیجه عقایدی که درباره چیزها دارند در عذابند. قوانین وجدان از خدا نیستند بلکه از رسم و عادت ناشی می­شوند. وجدان عبارت است از ناراحتی که بعد از نقض رسوم قومی به ما دست می­دهد.

144- افراد بشر آنچه را که در میان خودشان مرسوم نیست توحش می­خوانند.

145- افراد ساده لوحی که کمتر کنجکا وند و کمتر تربیت یافته­اند به صورت مسیحیان مؤمن درخواهند آمد.

146- بدعتگزاران احمقهایی هستند که بر سر اساتیر با یکدیگر رقابت می­کنند.

147- متأسفم از اینکه  عمرم در عصری تا این حد فاسد و جاهل پرور تلف شده است.

148- مونتنی فرقه­های مذهبی را ناشی از تصادفات و حکمیت جنگ می­دانست. 149- شارون می­گوید صدای مردم صدای جهل است. صدای عقایدی است که در دهان آنها گذاشته شده، انسان باید در انچه مورد قبول همگان است شک کند. مذهب از رازهای غیرقابل اثبات و اباطیل بسیار تشکیل یافته است. اگر همه افراد فیلسوف بودند دیگر نیازی به مذهب نداشتیم.

150- آینه­ای بهتر از خرد در برابر دیدگان بشر دیده نشده است. 151- نابغه کسی است که شخصیت خود را نشان دهد و راه­های تازه­ای بیابد.

152- 153- در تاریخ اقتصاد به ندرت موضوعی می­توان یافت که از ارتقای هلندی­ها شگفت­انگیزتر باشد.

154- اصل بازی گلف متعلق به هلند بوده است. 155- کسی را از اشتباه بیرون آوردن به منزله رنجاندن اوست. 156- پادشاه خوب کسی است که از تمرکز ثروت جلوگیری کند. مالیکت خصوصی وقتی پیدا شد که حریصان پرطمع دستهای خود را روی همه چیز گذاشتند و همه چیز را از آن خود دانستند.

157- مطالعه تاریخ برای فهم مطالب سیاسی لازم است (ژان بودن). 158- افکار فلسفی زود تکامل نمی­یابد. جغرافیا در تاریخ و تاریخ در جغرافیا تأثیر می­کند.

159- نجات دموکراسی در این است که تنها اقلیت کوچکی با ادعای تساوی حکومت کنند و مغزها بیش از شمارش سرها اهمیت داشته باشند.در کشور ایران فقط شمارش ابلهان مهم است 160- ژان بودن؛ علوم گنجینه­ای دربردارند که در هیچ عصری تمام نخواهد شد.

161- بشر برای حفظ خود از حیوانات وحشی اجتماع را به وجود آورد که بزرگترین ابزاری است که تاکنون اختراع شده است.

162- ماریانا: تعیین سیاست با مراجعه به آرای عمومی زیان بخش خواهد بود. 163- ایرانیان ریاکاران و چاپلوسان بزرگی هستند و متقلبند. بر منکران لعنت

164- شرق صنایع و اسلحه ما را اقتباس می­کند و به صورت غرب درمی­آید. غرب از ثروت و جنگ خسته می­شود و طالب آرامش درون است. شرق غرب و غرب شرق است و این دو با یکدیگر تلاقی خواهند کرد.165- نخستین درخت کریسمس در تاریخ جزیی از مراسم جشن در آلمان در سال 1605 بود.

آلمانی­ها بودند که جشن میلاد مسیح را با یادگارهای بقایای گذشته شان بر پا کردند. 166- کنسرت که ترکیبی از آوازها و سازها بود در سال 1627 به وجود آمد.

167- مذهب محرک نیرومندی در میان مردم است و مذهب باید با میهن پرستی افزوده شود تا عوام به جنگ با مخالفان تحریض شوند.

168- مذهبها به وجود می­آیند و از بین می­روند اما خرافات جاودانیند. تنها خوشبخت ­ها می­توانند بدون اساتیر زندگی کنند.

169- هنر و ادبیات بدن علم را مانند لعل می­آرایند. 170- در دایره و ساعت که تقسیمات آنها بر مبنای شماره 6 تایی است، از عقاید ریاضی بابلی­ها مورد گرفته­ایم.

171- کپلر و گوته: عیوب افراد همانا عیوب زمان است و محسناتشان متعلق به خود آنان است.

172- کپلر عقیده داشت فکر هر گاه قلمرو کمیت را ترک کند. گرفتار تاریکی می­شود. به گفته گالیله، فلسفه به معنای فلسفه طبیعی یا علم بود.

173- می­اندیشم پس هستم، مشهورترین جمله فلسفی بود.