روانکاوی تحریم زناشویی با محارم

مقایسه روان شناسی اقوام بدوی آن طور که مردم شناسی آن را به ما می آموزد با روانشناسی بیماران عصبی موارد اشتراک زیادی را نشان می دهد. حتی در میان قبایل آدم خوار با دقت خاصی و سخت گیری پرمشقتی جلوگیری از روابط جنسی میان محارم را در برنامه کار خود دارند.

 

توتم چیست؟

توتم یک جانور قابل خوردن، بی آزار یا خطرناک و هولناک یا یک گیاه مقدس یا یکی از قوای طبیعت مانند باران و آب می باشد که دارای رابطه خاصی با تمام طایفه است. توتم جد اصلی و نخستین قبیله و بعد روح محافظ و کمک کار آن به شمار می رود که به آنها حکمت و حل معماها و مشکلات را الهام می کند و در مواقع خطر کودکان خود را می شناسد و آنها را پناه می دهد. توتم از طرف مادر یا از طرف پدر به فرزندان به ارث می رسد.

تعلق به توتم، زیر ساز کلیه وظایف اجتماعی بومیان استرالیاست. توتم به زمین و مکان معین محدود نیست. هم توتمها به طور جدا از یکدیگر و با افراد توتمهای دیگر با مسالمت و صلح زندگی می کنند. توتمیسم در روزگاران گذشته در میان اقوام آریایی و سامی اروپا و آسیا نیز وجود داشته است. توتمیسم یکی از مراحل تطور حیات عقلانی بشر به شمار می رود. توتمیسم در مراحل مختلف افول، تطور، تحول و تبدیل به عقاید و آداب اجتماعی و مذهبی دیگری یافت می شود.

 

توتم و تحریم زناشویی

در تمام مکانهایی که اعتقاد به توتم وجود دارد این قانون یافت می شود که افراد نسل یک توتم نباید با یکدیگر دارای روابط جنسی باشند، یا مجاز نیستند که با یکدیگر زناشویی کنند. این عدم مجوز زناشویی با افراد مهم توتم نسبت اگسوگامی زناشویی با بیگانه یا بیگانه همسری است که با توتم متحد است. در استرالیا کیفر متداول برای داشتن رابطه جنسی با شخصی از یک قبیله ممنوع، مرگ است. در قبیله تاتاهی مرد زناکار را می کشند اما زن را تنها می زنند یا با نیزه زخمی می کنند به طوری که به آستانه مرگ نزدیک می شود.

تحریمهای توتمی در تمام قبایل جهان بیشتر متوجه امیال جنسی فرزند نسبت به مادر می باشد (که در نخستینها و میمونها هم دیده می شود).

زناشویی با بیگانه، رابطه جنسی مرد را با تمام زنان قبیله خود ممنوع و غیر ممکن می سازد. هر آن چه از یک توتم تولید شود، خویشاوند هم خون و یک خانواده خواهد بود. در قبایل وحشی یک نوع حساسیت و ترس شدید از نزدیکی جنسی با محارم از خود نشان می دهند که برای ما غیر عادی است. زناشویی گروه همسری آن است که شماره ای از مردان به تساوی شوهر شماره ای از زنان می باشند. هر مرد شوهر تمام زنان و هر زن همسر تمام مردان این گروه به شمار می رود. کودکان این زناشویی همسر تمام مردان این گروه به شما می روند. کودکان این زناشویی اشتراکی به حق یکدیگر را برادر و خواهر خود محسوب می دارند.

اسکوگامی توتمی زناشویی با بیگانه در نتیجه تحریم توتمی یا بیگانه همسری توتمی و یا تحریم روابط جنسی میان اعضای یک قبیله وسیله مناسبی برای جلوگیری از آمیزش جنسی محارم گروهی نسلهای بعد جلوه می کند.

توتمیسم اساس کلیه وظایف اجتماعی و حدود و مقررات اخلاقی قبیله است. وحشیان در مسایل مربوط به محارم حساس تر از ما هستند. شاید هم که آنها بیشتر مقهور وسوسه نزدیکی با محارم اند و از این رو به یک حافظ و مانع نیرومند تری از ما نیازمند هستند. در جزایر فی جی این وحشیان جنبشهای مذهبی و مقدسی دارند که در حل آنها به ویژه با محارم خود به برقراری روابط جنسی می پردازند. در جزایر سالومون از هنگام عروسی، داماد دیگر مجاز نیست که مادرزن خود را ببیند و یا با وی صحبت کند. قوم باسوگا به حدی از روابط جنسی با محارم متنفر هستند که حتی اگر حیوانات خانگی بدان تن دهند آنها را بدون مجازات نمی گذارند.

 

زناشویی یغمایی

زناشویی یغمایی در جاهلیت و قبل از اسلام معمول بوده است. در متعلقات جهاد با کفار زنانی که به اسارت گرفته می شدند بر جنگجویان مسلمان حلال بودند. گروهی از محققان اروپایی علت نفرت عرب را از نوزاد دختر و زنده به گور کردن آنها را، بیشتر در اثر وجود همین رسم زناشویی یغمایی دانسته اند که عرب از ترس آنکه مبادا دخترش به یغما رود  و به زور همخوابه دشمن گردد ترجیح می داد خود، وی را زنده به دست خویش به گور بسپارد.

 

روابط مادر زن و داماد در جوامع بشری (روان شناسی مادر زن و داماد)

رابطه میان داماد و مادرزن در میان اقوام متمدن تیره و تاریک است. به نظر می رسد که تضاد میان داماد و مادر زن حاکی از وجود عواطف متضادی در روابط این دو نفر باشد. این رابطه در واقع متشکل از تلاقی تضاد عاطفی است، یعنی دو عاطفه یکی ملاطفت آمیز و دیگری خصمانه با هم در آمیخته اند. در ایران آن قدر که مادر شوهر مورد نفرت است مادر زن مورد نفرت نیست. حسادت مادر شوهر بر اثر از دست دادن پسر خود معمولا به مراتب بیشتر است از حسادت مادر زن. دلایل این روابط خصمانه بین مادر زن و داماد این است که از طرفی مادر زن به خاطر از دست دادن دختر محبوب خود که باید از او چشم پوشی کند و دیگری عدم اعتماد و شکاک بودن نسبت به یک عنصر بیگانه داماد است که دختر خود را به او سپرده است.

عواملی که در تحریکات عاطفی خصمانه داماد نسبت به مادرزن دست در کارند می توان چنین بر شمرد:

یکی تصمیم وی که دیگر تحت سلطه و اختیار بیگانه قرار نگیرد و استقلال خود را حفظ کند. دیگری حسادت نسبت به کلیه کسانی که قبل از وی مورد لطف  و محبت زن وی بوده اند. گاهی اوقات که مادر زن دختر خود را خیلی دوست دارد. این خصوصیت خود را به جای فرزند پنداشتن در مورد مادر نسبت به دختر خود ممکن است آن قدر شدت یابد که مادر عاشق مردی شود که دختر وی خواهان اوست. در این مورد در اثر تضاد عاطفی روحی که عاشق داماد خود شده است ممکن است در فرجام این مبارزه درونی به بیماریهای سخت عصبی و روانی منتهی شود. در اثر روابط ممنوع تحریم جنسی با محارم مرد باید به ناچار از تمایل شدید خود نسبت به مادر و خواهر که محبوب ترین اشخاص دوران کودکی او هستند بکاهد تا متوجه و متمرکز بر روی شخص سوم بیگانه ای که شباهت و وجوه اشتراکی با آنها دارد، شود و داماد ملاحظه می کند مادر زن به وی نزدیک شده است و خواهان روابط جنسی با اوست. در واقع وجود مادر زن، خطر ایجاد وسوسه تجاوز جنسی به محارم رادر نظر مرد مجسم می سازد.

از طرفی کم اتفاق نیفتاده است که مرد ابتدا آشکارا به زنی که بعدها مادرزن وی می شود عشق ورزد، بدون اینکه هنوز تمایل او متوجه دختر وی شده باشد. روان کاوی راه هایی به ما آموخته که چگونه کودک به وسیله آنها در سیر تکوین و رشد و تکامل خود، گریبان خویشتن را از چنگال جاذبه جنسی محارم می رهاند.

پژوهشهای فراوان درباره زندگی جنسی جانوران نشان داده است که در میان آنان اجتناب و اکراه از جفت گیری با هم خونان و محارم وجود دارد. روباه، غاز و یک نوع مرغابی وحشی از جفت گیری با خواهر خود اکراه دارند.

حتی میمونهای بزرگسال از گروهی که در آن زاده شده اند بیرون می روند. این مهاجرت به آنها کمک می کند تا فراوانی پیوندهای زناکارانه در میانشان کاهش یابد. پرهیز انسانها از جفت گیری با خویشاوندان نزدیک، بیانگر یک گرایش عام در میان نخستینهاست. وحشت از این نزدیکی در انسان امری غریزی است و انسان اندیشه گر از جهت ژنتیکی به گونه ای برنامه ریزی شده است که گرایش به بیزاری از زنا با محارم را دارد. تبعید، زندانی کردن، مجازات مرگ و تهدید به کیفر ما بعد طبیعی برخی از مجازاتهایی هستند که برای این افراد در فرهنگهای متفاوت تعیین شده اند. انسانهای اولیه پی برده بودند از ازدواج خواهر و برادر بچه های عقب مانده زاده می شوند. جفت گیری برادر و خواهر طی چند نسل، باعث مرگ و میر و کاهش باروری می شود. ممنوعیت زنا با محارم برای این پدید آمد تا احساس جنسی را به خارج از خانواده هدایت کند.

 

ازدواج با محارم (خواهر و برادر) در دربار پادشاه مصر

در مصر باستان فرزند فرعون اعم از دختر یا پسر و فرزندان آنها مقدس و شایسته فرمانروایی بودند. اگر شاه همسری را انتخاب می کرد، بچه های خواهرش که در عقد مرد دیگری بودند بعدها می توانستند ادعای حق سطلنت کنند و مشکلاتی برای شاه یا فرزندانش در آینده فراهم کنند و ادعای الوهیت کنند. پس زناشویی سلطنتی خواهران و برادران کشمکشها بر سر جانشینی پادشاه را کاهش می داد و از تعداد مدعیان فرمانروایی می کاست و حق پادشاهی انحصار خانواده فرعون می شد.

منابع

1.      روان کاوی زناشویی با محارم، زیگموند فروید مترجم: دکتر ناصرالدین صاحب زمانی

 

انسان شناسی ( قسمت دوم)

همان گونه که اشاره شد هوموهابیلیس ها به انسان راست قامت، حدود 8/1 تا 6/1 میلیون سال قبل کوچکتر شدند. انسان راست قامت سرانجام زیست مایه گوشت شکار جانوران بزرگ را به عنوان مکمل غذایی در بین نوع انسان عمومیت بخشید. کره زمین انواع نابودیهای دسته جمعی را شاهد بوده است. بزرگترین بلا همان است که عصر حیات دیرین (پالئوزوئیک) را از عصر میانی (مزوزوئیک) جدا ساخت. این نابودی بزرگ در 245 میلیون سال پیش رخ داد که در آن 5/4 میلیون از 5 میلیون نوع جانور (بیشتر جانوران بی مهره) روی زمین نابود شدند. دومین نابودی بزرگ 65 میلیون سال قبل رخ داد که بر اثر آن دایناسورها از بین رفتند که در اثر برخورد شهاب سنگ با زمین ابر گاز و غباری به وجود آمد که آنها را از بین برد.

در 10 میلیون سال پیش که اولین انسان نماها ظاهر شدند حجم مغر آنان 500 سانتی متر مکعب بود که در    100هزار سال قبل به 1300 سانتی متر مکعب معادل مغز انسان امروزی رسید. انسان راست قامت بر اثر رشد جمعیت و پراکندگی به تدریج گسترش یافت و دگرگون شد.

ابزارهای دیرینه سنگی:

فنون ابزار سازی سنگی که در خارج از اولدووا تکامل یافتند، یعنی همان سنتی که تا 15000 سال پیش برقرار بود، با اصطلاح دیرینه سنگی توصیف می شود. بهترین ابزارهای سنگی از قلوه سنگهای آتش زنه ساخته می شوند که با دقت شکسته شده و به شیوه های پیش بینی پذیر چکش کاری می شوند. سنگهای کوارتز و سنگهای آهکی مستحکم نیز برای این کار مناسب هستند. سنت ابزارسازی عمده دوره دیرینه سنگی فرودین که انسان راست قامت به کار می برد، سنت آشولی بود که از غار   سنت آشول در فرانسه نام گرفته شده است. جایی که این ابزارها نخستین بار در آنجا کشف شدند. ابزارهای آشولی به انسان راست قامت کمک کرد تا پهنه زندگی اش را گسترش دهد. روند افزایش حجم مغز، پیوسته در تکامل بشری در کار بوده است.  ظرفیت حجم مغز انسان راست قامت از 800 تا 1250 سانتی متر مکعب در نوسان بود. پهنه زمانی حضور انسان راست قامت در آفریقا طولانی بود. در بستر چهارم اولدووا نیز سنگواره هایی از انسان راست قامت پیدا شده اند که قدمتشان به 500000 سال قبل می رسد. بزرگترین گروه از سنگواره های انسان راست قامت در غار شوکوتین چین پیدا شده اند. سنگواره های شوکوتین، نمونه هایی از یک مرحله گسترده در تکامل انسان به شمار می آیند. انسانهای شوکوتین در تاریخی اخیرتر از انسان جلوه و در فاصله 500000 تا 350000 سال قبل زندگی می کردند. مدارک باستان شناختی بر حضور انسان راست قامت در اروپا نیز  حکایت می کند. انسان راست قامت پهنه حضورش را از مناطق استوایی به نواحی نیمه استوایی و معتدل آسیا و اروپا گسترش داده بود.

انسانهای اندیشه گر دیرین:

در عصر های یخ بندان، جمعیت بسیار بیشتری در مناطق استوایی زندگی می کردند تا در اروپا. ما به این دلیل از تکامل اخیرتر بشر در اروپا اطلاع بیشتری داریم چون این کاوشها در اروپا بسیار بیشتر از آفریقا انجام شده اند. انسان اندیشه گر دیرین (300000 تا 28000 سال قبل) نخستین اعضای نوع ما را همراه با نئاندرتالها در بر می گیرد. حجم مغز انسان اندیشه گر دیرین حدود همین حجم در میان انسانهای نوین است ( یعنی 1350 سانتی متر مکعب).

نئاندرتالها:

نئاندرتالها نخستین بار در اروپا غربی کشف شده بودند. نخستین نئاندرتال در 1856 در دره ای در آلمان به نام نئاندر پیدا شد. نئاندتالها قوس ابرویی برجسته داشتند. نئاندرتالها کوتاه و قوی بودند و بالاتنه آنها نسبت به طول پایشان بزرگتر بود تا سطح اتکا کمتر شده و در نتیجه گرمای بدنشان حفظ شود. دندانهای پیشین درشت- صورتهای پهن- برجستگی های بزرگ ابرو- درشتی استخوان بندی و عظلات از ویژگیهای نئاندرتال هستند.

نئاندرتالها و انسانهای نوین:

انسانهای راست قامت به دو گروه جدا گانه تقسیم شدند که یکی نیاکان نئاندرتالها بودند و دیگری نیاکان انسان هوشمند، یا همان انسانهایی که از جهت کالبد شناختی نوین اند و از 40000 سال قبل در اروپای غربی پدیدار شدند.

نئاندرتالهایی که  در عصر یخ در اروپای غربی زندگی می کردند، از جهت کالبد شناختی آمادگی این را داشتند که به اروپاییان نوین تکامل یابند.

انسانهای اندیشه گر دیرین در خاورمیانه بیش از 50000 سال قبل از نابودی نئاندرتالهای اروپایی غربی، یکراست به انسانهای نوین تکامل یافته بودند. چنین می نمایند که انسانهای نوین به احتمال زیاد از یک نیای آفریقایی که از رده انسان اندیشه گر دیرین بود تکامل یافته اند.

درباره حوا یا مادر نخستین ما انسانها:

انسان اندیشه گر در تاریخی جدیدتر در آفریقا پیدا شد و سپس گسترش یافت و سرانجام تمام کره زمین را به اشغال خود در آورد. پژوهشگران برکلی در دانشگاه کالیفرنیا چنین نتیجه گرفتند که همه انسانهای امروزی از یک زن که حوا نام گرفته است که حدود 200000 سال پیش در ناحیه نیمه صحرایی آفریقا زندگی می کرد، سر چشمه گرفته اند. این حوا تنها زنی نبود که در آن زمان زندگی می کرد، ولی تنها زنی بود که باز ماندگانش، در هر نسلی از گذشته تاکنون، یک دختر داشتند. از آنجا که DNA میتوکوندریا تنها از طریق زنان انتقال می یابد، هر گاه زنی فرزند نداشته یا تنها پسر داشته باشد، این خط انتقال از بین می رود. جزییات نظریه حوا، نشان می دهد که بازماندگان این زن حدود 135000 سال قبل از آفریقا بیرون زدند. آنها سر انجام جای نئاندرتالها در اروپای غربی گرفتند و به تدریج بقیه نقاط جهان را به اشغال خود در آوردند. نئاندتالها در خاورمیانه هزاران سال با انسانهای نوین همزیستی داشتند. نئاندرتالها در خاورمیانه 40000 تا 60000 سال پیش زندگی می کردند. ولی در اروپای غربی، نئاندتالها شاید تا 28000 سال قبل باقی بودند. در 200000 سال قبل، نئاندرتالها فن انقلابی ساخت ابزار از ورقه های سنگ را که در آفریقای جنوبی اختراع شده بود تکمیل کردند.

هنر انسانهای غار نشین و نقاشی در غار:

نخستین نقاشی غار که تا کنون کشف شده به حدود 30000 سال قبل بر می گردد. ما اکنون بیش از صد جایگاه نقاشی غار را می شناسیم که بیشتر آنها از نقطه محدودی در جنوب غرب فرانسه و شمال غرب اسپانیا به دست آمده اند. مشهورترین جایگاه این نوع نقاشی، غار لاسکو است. بیشتر تفسیرها نقاشی غار را به جادو و مناسک مربوط به شکار نسبت می دهند. این هنرمندان نقاشی ممکن است بر این اعتقاد بوده باشند که با تسخیر تصویر یک جانور از طریق نقاشی و پیشگویی کشتن آن، می توانند بر نتیجه شکار تاثیر بگذارند. آیا مردم دوره فرازین دیرنه سنگی معتقد بودند که با نقاشی جانوران شکار می توانند بر رفتار جنسی یا باز تولید آنها نظارت کنند یا شاید این گونه فکر می کردند که جانوران هر ساله به همان محلی بر می گردند که ارواح شان به گونه ای تصویری تسخیر شده بودند. نقاشی های غار شاید نوعی از تاریخ تصویری بوده باشند. طرح ها و علایم حک شده بر استخوانهای جانوران ممکن است نشانگر این واقعیت باشند که انسانهای دوره دیرینه سنگی فرازین تقویمی را براساس مرحله شکل گیری ماه ساخته بودند. انسانهای دوره میانه سنگی سگها را برای همراهی در شکار اهلی کرده بودند. به کلیه دانشجویان رشته های تاریخ باستان شناسی- مردم شناسی و روان شناسی پیشنهاد می کنیم کتاب انسان شناسی تالیف کنراد فیلیپ کتاک را مطالعه کنند.

منبع: انسان شناسی(کشف تفاوتهای انسانی)- مولف: فیلیپ کتاک

مترجم: محسن ثلاثی- نشر تهران  1386-