علل وقوع انقلاب.......از کتاب سیا ست ارسطو                                                                                                                                                                      انقلا ب   در یک کشور به دو صورت انجام می شود.گاه انقلاب در سازمان حکومت رخ می دهد و هدفش این است که شکل موجود حکومت را تغییر دهد بعضی اوقات هم هدفش ان است که شکل موجود حکومت   ثابت بماند اما خود انها قدرت را در دست بگیرند.گاه انقلاب به سازمان حکومت اسیبی نمی رساند  بلکه مقصود رهبرانش این است که شکل حکومت ثابت بماند ولی قدرت را خود در دست بگیرند .  در بعضی موارد هدف انقلاب ممکن است فقط تغییر بخشی از سازمان حکومت باشد.علت انقلاب در بعضی موارد تبعیض و نابرابری میان اقلیتها و قومهاست.ارزوی برابری همیشه سرچشمه انقلابها در تاریخ بوده است.انقلاب یا کار مردمی است که از دیگران از لحاظ اجتماعی پا یین تر هستند و برتری می خواهند مانند مارکسیستها و یا کار اشرافی است که با دیگران برابرند و برتری می خواهند. چنین است زمینه احساسی و ذهنی مردمی که سر به شورش بر می دارند.هنگامی که فرمانروایان گستاخی کنند و فقط به دنبا ل سود خود با شند مردم بر انها و قوانینی که وضع کرده اند شورش می کنند.حرص و طمع پادشاهان گاه به صورت غصب اموال خصوصی و گاه به شکل تجاوز به خزانه ملت بروز می کند.گاهی هم علت انقلاب این است که مردم تحقیر شده اند و حرمت و ابروی خود را از دست داده اند که در این صورت مانند ناصرالد ین شاه که خود را شاه قورباغه ها و شپشها می خواند شورش مردم رواست.یکی دیگر از علل انقلاب ترس جنا یتکاران در جامعه  از قانون و پلیس است.تحقیر احزاب و اقلیتها هم از علل اختلا ل و شورش بر ضد دولت است.   در حکومت دمکراسی هنگامی که ثروتمندان بر اثر اشفتگی و هرج و مرج مملکت حکومت را خوار و حقیر بشمرند انقلاب رخ می دهد.وسعت بیش از اندازه کشور یا امپراتوریها در تاریخ یکی دیگر از علل انقلاب است.در حکومت دمکراسی و جهموری هر گاه اکثر مردم به زیر خط  فقر برسند شورش و انقلاب رخ می دهد. هنگامی که در جامعه ای مردم ثروتمند شوند و در جامعه نفوذ زیاد پیدا کنند حکومت دمکراسی تبدیل به حکومت الیگارشی  می شود.ناسازگاری و ستیزه جویی میان نزادهای مختلف کشور هم یکی دیگر از علل انقلاب است زیرا کشور از پدید امدن هر مردمی به وجود نمی اید .در حکومت الیگارشی  ثروتمندان قدرتمند  به بهانه این که با افراد همانند خود از حقوق برابر بهره مند نیستند بر حکومت شورش می کنند اما در حکومت دمکراسی ثروتمندان چون خود را با مردم طبقه پا یین جامعه برابر بینند سر به شورش و نافرمانی بر می دارند.شاید بزرگترین علت ناسازگاری و دشمنی ابتدا تعارض میا ن دانشمندان و توده عوام  سپس اختلاف طبقاتی در جامعه باشد.گاهی اشوبهای کوچک و اختلاف میان فرمانروایان و کاندیدها مشتعل می شود و به صورت انقلاب در کشور در می اید.در یونان زمان افلاتون جنگ دو جوان از اشراف زادگان بر سر عشق زنی زیبا حکومت سیراکوز را سرنگون کرد.از این رو شرط عقل ان است که از همان اغاز کار احتیاط  پیشه کرد زیرا خطا همیشه در اغاز رخ می دهد و اغاز ستیزه نیمی از تمام ان است.به این سبب خطای کوچکی که در اغاز کار صورت گیرد برابر با مجموع خطاهایی است که در مراحل بعدی ان رخ می دهد.می توان گفت دشمنی بزرگان کشور با هم پای همه مردم و احزاب را به میان می کشاند.در اپیدام یونان دعوای یک زناشویی بزرگان کشور موجب تغییر سازمان حکومت شد.در ایران خودمان هم حمله هولاکو به ایران به علت اختلاف متعصبین مذهبی با پیروان حسن سباح در الموت بود که حمله هولاکوی مغول به علت خواهش متعصبین از هلاکو به حمله به ایران بود.گاه حکومتها بر اثر افزایش قدرت یکی از فرمانروایا ن در جهت الیگارشی-دمکراسی یا جهموری تغییر می کنند.تعادل نیروهای طبقات مخالف نیز از علل انقلاب است.به طور مثال در تاریخ هر نظا می –پادشاه-خانواده یا قبیله که برای کشور خود پیروزی فراهم اورده همشه بعدها اشوبی برانگیخته است.زیرا یا ان کسان که بر احترام بلند پایگی انان در جامعه بر ایشان حسادت ورزیده اند به فتنه انگیزی برخاسته اند و یا خود ایشان به حکم برتری جویی به پست و مقام خود راضی نبوده اند.وسیله ای که برای انجام انقلاب به کار می رود یا قدرت است مانند کودتا و گاه فریب مردم. قدرت و زور هنگامی به کار برده می شود که رهبران پس از تشکیل حکومت به شیوه اجبار مردم را سرکوب کنند و چهره واقعی خود را به نما یش بگذارند که انقلابیون ابتدا با چاپلوسی مردم و وعده های دروغ به حکومت می رسند.علت اصلی انقلاب در حکومت دمکراسی گستاخی و ستیزه جویی مردم فریبا ن متقلب است.اینان به فرمانروایان ثروتمند تهمتهای دروغ می بندند و توده مردم را علیه انان بسیج می کنند.در این حا ل حامیان توانگر با هم متحد می شوند و علیه این شخص موضع می گیرند زیرا خطر مشترک همیشه بزرگترین دشمنان را با یکدیگر متحد کرده است. در گذشته هر گاه مردم فریبان فرمانده سپاه نیز بوده اند دمکراسی تبدیل به حکومت ستمگر می شده است و بیشتر شهریاران ستمگر پیشین در اغاز کار رهبران توده عوام بوده اند چون در روزگاران پیشین رهبران مردم از میان سپا هیان بر می خاستند زیرا هیچ یک از انان سخنران خوبی نبود و فقط ادم کشی بلد بود و بدین وسیله شمشیر تنها وسیله قدرت به شمار می امد .امروزه در حکومتهای دمکراسی در سراسر جهان که شیوه سخنرانی به بالاترین حد کمال رسیده است چرب زبانهای چاپلوس مردم را در انتخابات شهر و کشور فریب می دهند و رهبر سیاسی جامعه عوام بی سواد می شوند .انقلابها در الیگارشیها به علت ستمگری فرمانروایان با توده مردم است و هر کس شورش کند مانند کاوه اهنگر قهرمان مردم است.علت دیگر انقلاب الیگارشیها ان است که توانگران ثروت خود را به اسراف و زیاده روی خرج می کنند .در تمام شیوه حکومتها منحصر کردن حق حکومت به عده ای معین سبب  انقلاب می شود. انقلابها ی اریستو کراسی بیشتر به خاطر این است که عده کمی از مردم از مناصب دولتی برخوردارند.علت دیگر انقلاب اریستوکراسی ان است که از گروه مردم بلند تبار در ناز و نعمت فراوان و گروه دیگر در فقر و بیچارگی به سر می برند.گاهی اوقات که یکی از بزرگان کشور از خود راضی و مغرور شود به سودای رهبری و خودکامگی مردم را به شورش علیه نظام دعوت می کند. بنا براین تنها راه جلوگیری از شورش و انقلاب این است که حکومت خود رستگار باشد و از هر کار مخالف قانون پرهیز کند و مردم را هم از بی قانونی و فساد و رشوه بازدارد.دولت باید قانون شکنیهای کوچک را از همان اغاز بدون کیفر نگذارد .چون همان گونه که هزینه های کم سرانجام هر ثروت کلانی را به پایان می رساند قانون شکنیهای کوچک هم به نابودی حکومتها می انجامد . زیا ن  این قانون شکنیها چندان محسوس نیست زیرا وقوع انها یکباره نیست .گاهی اوقات حکومتهای استبدادی برای متحد کردن مردم و سلطه خود بر انا ن جنگ راه می اندازند یا به دروغ به مردم می گویند فلان کشور قصد حمله به ما را دارد تا حکومتشان بیشتر دوام یابد.برای پیشگیری از انقلاب باید با وضع قوانین از نفاق و کشمکش میان فرمانروایان پیش گیری کرد چون پیش بینی خطر کار هر کس نیست بلکه سیاستمداری متخصص می خواهد.انقلابها از جانب کسانی اغاز می شود که در زندگی خصوصی خود بر خلاف روح و سرشت حکومت رفتار می کنند.ان چه که مردم را خشمگین می کند و انان را به شورش وا می دارد این است که ببینند فرمانروایان از ثروت مردم می دزدند و مانند ثروتمندان اروپا در شبکه من و تو برای خود کاخ و ویلا درست می کنند. در دمکراسیها خطر بزرگ را مردم فریبان متملق چاپلوس  مرتکب می شوند که مردم و اراذ ل  را حتی بر قوانین مسلط می کنند.در دمکراسیهای افراطی که طبقه روستا ییان طرفدار دولت هستند از ازادی استنباطی نادرست دارند و مردم اصلا معنای ازادی را نمی دانند و عوام کوچه و بازار ازادی را در بی قانونی و بی بند باری  جنسی می دانند . تاریخ به ما می اموزد که ستمگران همیشه در اغاز رهبرانی مردم فریب بوده اند که با ناسزاگویی به ثروتمندان و یا رقیب انتخاباتی خود نزد عوام کوچه و بازار و روستاییان قدر و منزلت می یابند و مردم انان را چون کاوه اهنگر می دانند .علل انقلابها در تمام حکومتها یکسان است.مردم بر اثر ظلم و ستم و استبداد و خودکامگی بر فرمانروایان شورش می کنند .انقلاب گاه متوجه شخص پادشاه است و گاه متوجه کل سازمان حکومت . پس هدف و وظیفه فرمانروایان باید این باشد که نگهبان جامعه باشند و توده مردم را از ستم و اهانت فرمانروایان ایمن دارد اما پادشاه یا رییس جمهور ستمگر هدف ان سود شخصی و گرداوری ثروت است و حتی در مواقع شورش مردم از سپاهیان مزدور بیگانه کمک می گیرد تا مردم را سرکوب کنند . /مانند کشور بحرین /بعضی انقلابها به دلیل اهانت به مردم و تجاوز شرم اور فرمانروایان و سپاهیان به ناموس زیر دستان خود بوده است.به طور مثال شورش پیتزیسترات در یونا ن علت ان اها نت به خواهر هارمودیوس بود.بعضی  اوقات علت نابودی حکومت ستمگران کشمکش و تفرقه و نزاع بین بزرگان کشور است.در حکومت پادشاهی باید اختیارات شاه کمتر باشد تا شاهان کمتر در اندیشه خودکامگی باشند و یک انجمن هم تا سیس شود           که بر اعمال پادشاه نظارت کند.در حکومتهای ستمگر و دمکراسی چاپلوسا ن قدر و منزلت دارند.ستمگران دوستا ر فرومایگا ن هستند چون تملق و چاپلوسی را دوست دارند و هیچ ازاده ای مانند امیر کبیر زبان به ستا یش ایشان نمی گشاید.مردان بزرگ اگر هم پادشاه را دوست بدارند هرگز به او تملق نمی گویند و حتی گاهی نظر مخالف خود را اعلام می کنند.پادشاه ستمگر از انسانهای ازاده و روشنفکر بیزار است و مردان بزرگ تاریخ همیشه خار چشم پادشاهان بوده اند.حکومت ستمگر مانند شوروی سابق که متلاشی شد یا حکومت بعث عراق برای حفظ سازمان خود مردان بزرگ و اندیشمند چون امیر کبیر و قایم مقام را می کشد.داش اکل های محله را معتاد  می کند .جلوی ازاد ی بیان و مطبوعا ت را می گیرد.همه جا را پر از جاسوس و خبر چین می کند.میان مردم-اقلیتهای مذهبی و نزادی تفرقه و نفا ق می اندازد.

/ادامه مطالب وبلاگ را در ارشیو سال های قبل سیو و مطالعه کنید /