علل و نتایح انقلاب کبیر فرانسه:

برای آنها که سرنوشت انقلاب کبیر فرانسه را مطالعه کرده اند سوالهای بی شماری پدید می آید از جمله اینکه آیا این انقلاب نظر به علل و نتایجی که داشت موجه بود؟ و چه منافع مهمی برای فرانسویان یا بشر بر جا گذاشت؟ مورخان پیشرفت بدون خشونت را تکامل می گویند. تغییر سریع کارمندان را همراه با شدت عمل یا به طور غیرقانونی کودتا می گویند(بدون تغییر حکومت) و هر گونه مقاومت علنی در برابر قدرت دولت را شورش گویند. حال علل انقلاب کبیر فرانسه را بررسی می کنیم:

1-شورش پارلمانها که باعث تضعیف قدرت شاه شد.

2- جاه طلبی فیلیپ داورلئان برای به دست آوردن تاج و تخت لویی شانزدهم 3- شورش بورژواها 4- شورش کشاورزان

5-شورش مردم پاریس علیه ظلم – نفایص اقتصادی – گرانی اجناس و.... نتایج انقلاب کبیر فرانسه به طور خلاصه به نتایج سیاسی- اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شود.

 الف: نتایج سیاسی : 1- کشاورزان آزاد به جای فئودالها(مالکان) بر سر کار آمدند. 2-دادگاههای مدنی به جای دادگاههای فئودالی برقرار شد. 3-یک دمکراسی با محدودیت سرمایه جای سلطنت استبدادی را گرفت. 4-تساوی در برابر قانون و امکانات، آزادی بیان و عقیده – آزادی مذهب و مطبوعات برقرار شد. 5-انقلاب وحدت استانهای نیمه مستقل را به کمال رسانید و همۀ آنها را تحت نظر دولت مرکزی فرانسه در آورد. 6- انقلاب آزادی را در فرانسه و نواحی دیگر پیش برد و بردگان را آزاد ساخت.

اما آزادی فردی کیفر خود را در بردارد، آن قدر افزایش می یابد که از محدودیتهای لازم برای نظم اجتماعی و بقای دسته جمعی فراتر می رود. آزادی بدون حد و حصر به معنای هرج و مرج کامل است.

ب: نتایج اقتصادی:

انقلاب عبارت بود از مالکیت کشاورزان و برقراری سرمایه   داری که کشاورزان که با زمین پیوند یافته بودند به صورت قدرت محافظه کار نیرومندی در آمدند سرمایه داری در شهرها تکامل یافت، پول منقول جای ثروت اراضی را به عنوان قدرت اقتصادی وسیاسی گرفت.کار آزاد از قید نظارت دولت رهایی یافت. ثروت صنعتی افزایش یافت و به تدریج در مقامهای بالا متمرکز شد.

ج: نتایج فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه:

انقلاب هنوز در زندگی ما تاثیر دارد(همۀ دنیا) انقلاب آزادی بیان و عقیده، آزادی مطبوعات و آزادی اجتماعات را اعلام داشت. انقلاب روش ملی مدارس را طرح ریزی و آغاز کرد و علم را به منزلۀ امری ثانوی و نظریه ای جهانی در برابر علوم الهی مورد تشویق قرار داد.

در سال 1791 دولت انقلابی هیاتی را به رهبری لاگرانژ مامور کرد سیستم جدیدی برای اوزان و مقیاسها که به تازگی وحدت خود را بازیافته بود عرضه کند.سیستم متری که حاصل این اقدام بود در 1792 رسمیت یافت و در 799 صورت قانونی یافت. انقلاب شروع به تفکیک کلیسا از دولت کرد. در سال 1905 درصدد آمد تا اخلاق طبیعی را به جای مذهب تعمیم دهد که در این کار موفق نشد. انقلاب درسهایی برای فلسفۀ سیاسی باقی گذاشت: طبع بشر درهمۀ طبقات یکسان است. و انقلابیون به قدرت رسیده مانند پیشینیان خود و در بعضی موارد بی رحمانه تر عمل می کنند و نکتۀ آخر این که انقلاب فقط تا حدی موثر است که تکامل اجازه دهد و تا جایی که طبیعت بشر اقتضا کند.    ادامه مطالب وبلاگ در نوشته های        دی و اسفند۱۳۸۶ و فروردین۱۳۸۷

منبع: تاریخ تمدن ویل دورانت جلد 11 – عصر ناپلئون