چرا باید تاریخ ایران خواند....تاریخ ایینه عبرت است...

تاریخ گذشته ایران ره اورد کوشش ها و رنج های نیاکان ماست. ان چه ان ها در گذشته کردند می تواند و باید برای امروز و فردای ما پند اموز و راه گشا باشد. اگر می خواهیم علت اصلی عقب ماندگی حال ایران را بدانیم و اینده ما از ترس از حمله بیگانگان و جنگ داخلی- تجزیه کشور – از فقر و جهالت و اعتیاد و عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی به دور باشیم لازم است تاریخ گذشته خود را مطالعه کنیم و بدانیم با کشتن امیر کبیر نگذاشتیم ایران به زاپن خاور میانه تبدیل گردد. کتاب سرگذشت امیر کبیر اثر فریدون ادمیت را مطالعه کنید. تاریخ از دیدگاهی شرح خاطرات یک ملت و توضیح اشتباهات ان هاست. تاریخ به ما می گوید که نیاکان ما در گذشته مرتکب چه خطاها یا خدمات شدند. تاریخ معلم انسان هاست و مانند هر معلم دانا با شرح زندگی گذشتگان به ما می اموزد راه امروز و فردا را چگونه بپیماییم. تاریخ مشعلی است که در کوره راه های تاریک روزهای حساس مانند مذاکرات هسته ای  راه ما را روشن می کند و ما را از اشتباهات مکرر حفظ می نماید. تاریخ یار و مدد کار ما و راهنمای دانا و دلسوز ماست. تاریخ ما را متوجه اهمیت نقش شخصیتهایی مانند قایم مقام و امیر کبیر در ابادی ایران و خیانت های قاجاریه ترک نزاد می کند. تاریخ روشن می سازد کمتر شخصیت تاریخی دور از خطا بوده است. ما ایرانیان ملتی بت پرست هستیم. باید بت ها یا پندار های ذهنی را بشکنیم و درون خود را از الودگی های تعصب کور بپیراییم. به طور مثال به جای این که از حافظ بت درست کنیم ابتدا با دید منطقی و عقلانی مانند احمد کسروی اندیشه های حافظ را بررسی کنیم و او را تبدیل به خدا نکنیم. علاقه به تاریخ ایران علاقه به اجداد ماست و این خاکی که در هر ذره اش اثری از اجداد ما را در خود جای داده است. با مطالعه تاریخ انسان می اموزد خوارزمشاهیان ترک نزاد دشمن را دست کم گرفتند و باعث حمله مغول به ایران شدند که بزرگ ترین قتل عام وحشیانه تاریخ بشر به شمار می رود. در جهان هیچ علمی مانند تاریخ برای پیشرفت ملت ها مفید نیست. کشورهای اروپا و امریکا در اینده نابود خواهند شد چون مردم انها تاریخ مطالعه نمی کنند. علت شکست ایران از اعراب خون خوارکه 300 هزار زن و دختر ایرانی کنیز و برده اعراب شدند اختلاف داخلی خود سرداران ایرانی برای رسیدن به کسب جاه و مقام و پادشاهی و خیانت بعضی سرداران ایران مانند روزبه  بود .کتاب های سرگذشت یزد گرد سوم و شهربانو را حتما مطالعه کنید. علت پدید امدن حکومت های ترک و مغول در ایران که بی نهایت جنایت علیه ایرانی کردند اشتباه بسیار بزرگ استفاده از غلامان ترک در ارتش ایران بود که همین غلام زادگان حکومت ایرانی سامانیان را سرنگون کردند و حکومت غزنویان پدید اوردند و عده ای از همین غلام زادگان دزد کشور بیزانس رومیان را سرنگون کردند و کشوری به نام ترکیه پدید اوردند که همین ترکیه بعدها باعث کشتارمیلیون ها ارمنی و کرد اریایی شدند. علت جنگ های400 ساله ایران و عثمانی که هزاران ایرانی جان خود را از دست دادند تعصبات کور هر دو کشور بود. ازادی بیان و قلم ریشه های عقب ماندگی ایران را اشکار می کند و درهای قفس های اندیشه را باز می کند. اندیشه های به بند کشیده شده را در فضای باز به پرواز در می اورد و انسان ها را روشنفکر می سازد. تنها راه مبارزه با امپریالیسم و استعمارگران در بالا رفتن سطح سواد و شعور تاریخی ملت ها است. ازادی بیان و نشر کتاب های تاریخ نقشه های استعمارگران را خنثی می کند. دو سوم نفت جهان در خاور میانه قرار دارد. امریکا با کمک نوکران خود عربستان و ترکیه بانیان داعش قصد تصاحب این ثروت بزرگ را دارند و بهترین راهکار انها فقر فرهنگی مردم خاور میانه می باشد. ترکیه که خواب ایجاد امپراتوری عثمانی را می بیند حیواناتی به نام داعش پدید می اورد . میلیونها مردم عراق و سوریه را کشته و اواره می کند تا با کمک داعش نفت سوریه را غارت کند و کشورهای بی شرف اروپا و سازمان ملل هم یار و متحد ترکیه هستند. صداقت هر دولتی در حفظ منافع  کشور از غارت بیگانگان در میزان کوششی است که برای روشنفکر کردن مردم خود و ازادی بیان به عمل می اورد. استبداد قدرت تفکر و اندیشه مردم را به زنجیر می کشد. مردم ما در هر رشته تحصیلی باید تاریخ ایران را مطالعه کنند و پندها و درس های ان را به کار گیرند و هرگز نگویند گذشته ها گذشته و باید به فکر اینده بود. گذشته چراغ راه اینده است . بدون مطالعه تاریخ و پی بردن به علل عقب ماندگی ها هرگز نمی توان اینده را ساخت. باید تاریخ خواند تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم تا راه اینده هموار گردد. مطالعه تاریخ برای ان است که ما را بر انگیزاند تا درباره سرنوشت کشور که مربوط به سرنوشت تک تک ما می شود درست بیندیشیم. فارغ از هر گونه تعصب که نشانه عقب ماندگی فکری است. اندیشیدن درباره علت های شکست ها ما را یاری می کند که راه های جلوگیری از شکست ها را بیابیم. اعراب با رفتاری که بعد از پیروزی با ایرانیان داشتند یک درس بزرگ را بازگو کردند. ایدیولوزی ها و عقیده های سیاسی مانند کمونیسم در کتاب و سخن رانی پر جاذبه و در حد ارزو است ولی کسانی که با کمک ان ایده ها به قدرت می رسند و در شبکه های ماهواره ای تبلیغ کمونیسم یا گروه خاین منافقین فرقه رجوی می کنند تابع قدرت و منافع خود می گردند و تمام وعده ها و اصول انسانی را فراموش می کنند. برای شناخت بهتر کمونیسم یا فرقه رجوی کتاب قلعه حیوانات که رهبران ان خوک ها هستند را مطالعه کنید. تاریخ مشعل ملت ها در کوره راه های تاریک تکامل به سوی بهزیستی و توانایی است. با پند گرفتن از تاریخ باید سرنوشت بهتر برای خود و نسل فردا فراهم کرد و ایرانی ساخت که در ان فقر و جهالت برای همیشه ریشه کن شود. سرنوشت هر ایرانی به سرنوشت عمومی تمام مردم وابسته است. هنگامی که توفانی تاریخی موج های سنگین خود را بر بدنه کشتی ملت فرو می کوبد همه مردم زیر ضربات سهمگین ان اسیب می بینند و سرنوشت تلخ مردم سوریه را پیدا می کنند. وقتی در قایقی در دریا نشسته ایم همه ما درون قایق در خطر غرق شدن سرنوشت مشترک داریم. سرنوشت مشترک باید ما را مصمم سازد که سطح اگاهی های خود را بالا بریم و راه های همکاری دسته جمعی و عبرت از حوادث تلخ تاریخی را فرا گیریم. فقط با مطالعه تاریخ می توان سرنوشت خود را تغییر داد و در انتها تاریخ به ما اموخت که هیچ کس از ان نیاموخت.

منبع. شاه اسماعیل پادشاهی با اثر های دیر پا در ایران- مولف دکتر منوچهر پارسا دوست- نشر انتشار

ضمیر ناخوداگاه انسان....

بسیاری از روان شناسان معاصر به بخش ناخود اگاه ذهن با عناوینی مانند شبه هشیار- نیمه هشیار یا نا هشیار جمعی اشاره کرده اند. در قسمت های ارشیو وبلاگ توضیحاتی درباره ضمیر ناخوداگاه ذکر شده است. زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ ارایه مدل های دقیقی از ذهن را اغاز و فرض کردند قلمرو روانی نا هشیاری وجود دارد که منشا و ریشه رویاها – ادراک شهودی و کشمکش های هیجان زا و تکانه های اضطراب و تشویش است.

ضمیر ناخوداگاه جمعی....

بنا به نظر یونگ طی بخش عمده ای از تاریخ اجدادی ما کل عملکرد روانی زیر نظر ذهن اصلی یا اولیه اداره می شد. با گذشت زمان هشیاری پدید امد و به طور فزاینده ای از روان نا هشیار اولیه متمایز و جدا شد. هشیاری به طور نسبی رشدی تکاملی است که نسبت به تاریخ پیدایش انسان تازه پدید امده است. بنا به نظر یونگ تفاوت میان ذهن هشیار و ناخوداگاه تا اندازه ای مساله وضوح – سازمان بندی و تمایز است. یونگ متذکر شد که ناخوداگاه دارای بخش بسیار قدیمی است که محتوای ان هسته چیزی را که او ناخوداگاه جمعی می نامد تشکیل می دهد. یونگ استدلال کرد که اگر ما به رفتن به قعر ناخوداگاه ادامه دهیم به سطحی از ذهن وارد می شویم که در ان جا لایه فردی یا شخصی پایان می یابد. در این عرصه است که مواجه با بقایای زندگی اجدادی و نخستین خاطرات و اساسی ترین تجارب اجداد باستانی ما اغاز می شود. ما به این ترتیب به قسمت ناخوداگاه جمعی قدم گذاشته ایم. ناخوداگاه جمعی بعدی از ذهن و مغز است که بر پایه گرایش های موروثی با ارا- اندیشه ها- تصورات و احساسات مذهبی- اساتیری – روحانی و هیجانی به برخی تجارب پاسخ می دهد. این احساسات اولیه و تصاویر ذهنی نمونه های نخستین یا کهن الگوها نامیده می شوند. فروید رویا را شاه راهی به ناخوداگاه می داند. کهن الگوها می توانند بالا امده و در سطح خوداگاه قرار گیرند و در هنر – فیلم- ادبیات و معماری و موسیقی متجلی شوند. به طور مثال با توجه به این که اجداد همه ما انسان ها میلیون ها سال در جنگل زندگی کرده اند و همگی اجداد حیوانی مشترک داریم وقتی در قرن 16 میلادی اروپاییان مکزیک را فتح کردند متوجه شدند قوم ازتک ها هم که هیچ اطلاعی از اداب و رسوم مسیحی یان ندارند علامت صلیب شکسته برای ان ها مقدس است.یعنی علامت صلیب هزاران سال قبل برای اجداد ما مقدس بوده و در ذهن ناخوداگاه جمعی همه انسان ها وجود دارد. این میراث همان احساسات و هیجاناتی است که با تصاویر ذهنی خاص و تجارب اجدادی قرین بوده است. یونگ معتقد است اگر ما به سفر به اعماق ناخوداگاه را تا دورترین قسمت ادامه دهیم به نقطه ای خواهیم رسید که تمام خاطرات و تجارب بشری پایان می پذیرد و از انجا یادهای روان اجدادی جانوری ما مانند نخستین ها اغاز می شود. ناخوداگاه زرف ترین و مشکل ترین راه ورود به منطقه ذهن است که شامل خاطرات نهفته و فراموش شده و ارا و احساسات و افکار غیر قابل قبول است. در زندگی  چیزی به عنوان حادثه یا بخت یا پیش امد وجود ندارد. زیرا هر رفتاری هدف مند و خدمت گذار امال ناخوداگاه است. در سطحی هشیار ما هیچ گونه تسلط و اختیاری بر اعمال و افکار خود نداریم و نیروهای ناخود اگاه که در واقع ذهنی از ان خود دارندما را به این سو و ان سو می برند. ناخوداگاه در واقع جلوه یا مظهری از فعالیت روانی مغز راست انسان است. احساسات فوق العاده متعالی عرفانی یا مذهبی در برخی موارد هنگامی بروز می کنند که برخی مناطق مغز مثل نظام حاشیه ای اسیب دیده باشند. در این موارد امکان دارد شخص به توهمات دیداری و کلامی عجیب و غریب مشحون از تصاویر ذهنی رویا گونه و مذهبی دچار شود و حس کند بر او وحی نازل می شود که علت ان اسیب قطعات پیشانی مغز است.

منبع. نیمکره راست مغز و ضمیر ناخوداگاه     

جنایات شاه اسماعیل  در ایران....

شاه اسماعیل در جنگ استا پسر عموی مادرش را زنده در اتش کباب کرد و گوشت او را خورد. دستور می داد به تن حاکم ابر قو عسل بمالند تا از نیش زنبوران به هلاکت رسد. شاه اسماعیل اول که از نسل ترکان مغولی بود بنیان گذار کیش شیعه در ایران به شمار می اید اما هدف او فقط جنایت و کشتار مردم اریایی نزاد ایران بود و هیچ اعتقادی به دین مبین اسلام نداشت. به علت جنایات وحشیانه او علیه سنی های ایران از ان زمان کینه شدیدی بین مسلمانان شیعه و سنی ایجاد شد و جنگ بین شیعه و سنی شدت گرفت که هم اکنون اثار ان را در جنگ بین عربستان و یمن و داعش با سوریه می بینیم. شاه اسماعیل که از نزاد ترکمن بود و هیچ احساسی نسبت به ملت ایران نداشت در تبربز جنایات بسیاری انجام داد. به دستور او مردم تبریز که ان زمان سنی مذهب واریایی بودند وحشیانه قتل عام شدند و حتی شکم زنان ابستن را با جنین هایشان دریدند. با بی رحمی های او بسیاری از سنی ها به نزد سلطان عثمانی رفتند که بعدها باعث جنگ های 400 ساله بین ایران و عثمانی یا ترکیه شدند. قزلباشان ترک در تبریز 20000 نفر از مردم فارس زبان را قتل عام کردند و زنان انها را به اسارت بردند. شاه اسماعیل خون خوار در سال 910 هجری مردم طبس و اصفهان را قتل عام کرد. تمام اقوام و فرزندان  حاکم ابر قو را به میدان اصفهان اورد و تمام انها را زنده زنده در اتش افکند.کردهای اریایی که ایرانی اصیل هستند همواره از گرفتاری های حاکمان بیگانه عرب و ترک و مغول بودند. در سال 912 هجری قزلباشان ناحیه سنجار یا ایزدی های عراق را قتل عام و اموال انها را غارت کردند. شاه اسماعیل در سال 914 وارد بغداد شد. اکثر اهالی شهر را به جرم سنی بودن قتل عام کرد. به دستور او ارامگاه ابو حنیفه پیشوای مذهبی سنی ها را ویران کردند . استخوان های او را اتش زدند و در جای مقبره توالت ساختند. این اقدام او باعث کینه شدید سنی ها از شیعیان شد که بعدها وهابیون به سرکردگی سعود بن عبدالعزیز  به تلافی این عمل به کربلا حمله کردند  و شیعیان  بی گناه را قتل عام کردند. صفویان هزاران نفر را به گناه داشتن عقیده مخالف کشتند. بایزید دوم پدر سلطان سلیم عثمانی در نامه ای دوستانه شاه اسماعیل را به سبب زیاده روی در کشتار سنیان ملامت کرد و از او خواست با ایجاد تفرقه مذهبی مانع جنگ بین ایران و عثمانی گردد. با هجوم شاه اسماعیل به ولایت های ایران مردم دچار ظلم و ستم قزل باشان ترک و مغول نزاد بودند و بسیاری از مردم کشته  و زنانشان اسیر ترکها و شهرها ویران شدند. به طور مثال قبیله ترک شاملو روز بهان انها را جماعتی ناپاک از دزدان سیاه چهره خوانده است. قبیله افشار و قشقایی از زمان سلجوقیان به ایران کوچ کردند. قبیله قاجار که سلسله نکبت بار قاجاریه را به وجود اوردند از ترک منان منسوب به قاجار نویان از سرداران مغول بودند. علت اصلی عقب ماندگی ایران در عرصه جهانی همین پادشاهان بی کفایت قاجاریه بودند.

جنگ با دولت عثمانی به علت تفرقه مذهبی....

کشتن سنیان ایران و تحریک های شاه اسماعیل برای کشتن سنیان و اقدامات سلطان سلیم عثمانی جهت کشتن شیعیان بزرگ ترین کشتار مذهبی و قتل عام های تاریخ بشر را به وجود اورد. شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل فتوا داد قتل یک سنی برابر با ثواب کشتن 5 کافر می باشد. مفتی استانبول هم به تلافی فتوا داد قتل هر فرد شیعه ثواب کشتن 70 کافر دارد. مساجد استانبول هم اکنون یکی از مراکز مهم سر بازگیری داعش به شمار می ایند. سلطان سلیم عثمانی در تلافی به کشتار سنی ها توسط شاه اسماعیل دستور داد 40000 نفر از شیعیان عثمانی را قتل عام کردند و زنان و فرزندان  انها را به فروش رساندند. به علت جنایات شاه اسماعیل کردها و بلوچ ها که اریایی اصیل   و سنی مذهب بودند و همواره خود را ایرانی اصیل می دانستند نسبت به شیعیان ابراز تنفر کردند و از ان زمان یک حس تفرقه میان کرد و بلوچ با بقیه نقاط ایران اغاز شد که بعدها باعث تمایلات تجزیه طلبی در میان کردها شد و مانع اتحاد ملی ایرانیان گردید. شاه اسماعیل احمق با ایجاد جنگ چالدران باعث شد دو کشور مسلمان ایران و ترکیه به مدت 400 سال با یکدیگر در جنگ باشند. در این 400 سال هزاران ایرانی کشته شدند و زنان و دختران ایرانی توسط ترکان اسیر و فروخته شدند. صدها شهر و روستا ویران شد تا این که در قرن بیستم کشورهای اروپایی هر دو کشور ایران و ترکیه را تجزیه کردند.شکست چالدران پوچی پندارهای شاه اسماعیل را به داشتن رسالت الاهی برای ترویج مذهب شیعه و این عقیده خرافی که او از جانب امام زمان حمایت می شود را اشکار ساخت. ایرانیان قزلباشان را که از ترکان چادر نشین بودند برای اداره کشور لایق نمی دانستند. ترکان هم برای تحقیر ایرانیان انان را تاجیک یا لال یا رعیت ذلیل می نامیدند. در زمان او زبان محاوره دربار ترکی شد و زبان مردم اذربایجان که اذری پهلوی بود هم ترکی شد. بخش بزرگی از سپاهیان او از ترکان عثمانی بودند که به ایران مهاجرت کردند و شروع به دست اندازی به امور خزانه و جان و مال و ناموس ایرانی کردند. شاه اسماعیل سرداران قزل باش را به حکومت ولایت ها گماشت. این سرداران چادرهای خود را ترک گفته و کاخ نشین شده بودند و دارای صدها زن زیبای ایرانی شده بودند . خیانت ها ی انان به کشور باعث شد در زمان شاه سلطان حسین صفوی اشرف افغان به ایران حمله کند و مردم اصفهان را محاصره کند  که مردم به خوردن گوشت سگ و گربه و مرده انسان پرداختند. شاه اسماعیل با اعلام مذهب شیعه و تعصب کور کورانه جهان اسلام را دو پاره کرد تا همیشه با هم در جنگ و ستیز باشند و اثار شوم ان را در جنگ داعش با سوریه و عراق و بحران پناهندگان در اروپا در قرن 21 از عواقب تعصب کورکورانه شاه اسماعیل می باشد. شاه اسماعیل بدعت حیوانی ادم خواری را با کباب کردن گوشت مخالفان در دودمان صفوی مرسوم ساخت . او که به دروغ خود را نماینده امام زمان معرفی می کرد در مقام رهبر ادم خواران قرار گرفت و مریدان خود را هم ادم خوار کرد. با این که نوشیدن شراب در اسلام حرام است او کاسه سر شیبک خان سنی را جام باده ساخت و تا پایان عمر از کاسه سر انسان شراب می نوشید.

منبع. شاه اسماعیل اول- مولف دکتر منو چهر پارسا دوست

شتاخت علمی رویا و مغز انسان....

اسیب ها و ضربه ها اغلب نه تنها در افکارمان بلکه در رویا هایمان نیز به سراغ ما می ایند . تصویر سازی ذهنی در عالم خواب توسط نیمکره راست مغز صورت می گیرد. حتی رویاهای روز منعکس کننده فعالیت های شدید نیمکره راست مغز و همزمان تقلیل فعالیت نیمکره چپ مغز است. هنگام خواب دیدن نیمکره چپ مغز کمترین سطح بر انگیختگی را داراست و در معرض هجوم اندیشه ها و تصاویر ذهنی قرار دارد که در نیمکره راست مغز تولید شده است. رویاها در نیمکره راست مغز محبوس هستند و نیمکره چپ مغز قادر به یاد اوری رویا نیست. بیشتر افرادی که در حین خواب با حرکات سریع چشم بیدار می شوند به تقریب 80 درصد از دفعات نقل می کنند که خواب دیده اند اما افرادی که در مرحله خواب بدون حرکات سریع چشم از خواب بیدار می شوند خواب خود را به خاطر نمی اورند. از لحاظ فعالیت الکتریکی مغز در خلال خواب حرکت سریع چشم فعالیت نیمکره راست مغز بسیار شدید می شود حال ان که در خلال خواب بدون حرکت سریع چشم فعالیت نیمکره چپ مغز بسیار شدید می شود و اگر فرد در این مرحله بیدار شود خواب خود را به خاطر نمی اورد. بین خواب با حرکت سریع چشم و فعالیت نیمکره راست مغز مکمل خاصی وجود دارد . از ان جا که بیشتر خواب دیدن با فعالیت نیمکره راست مغز و کاهش فعالیت نیمکره چپ مغز همراه است رویا زمانی اتفاق می افتد که نیمکره چپ مغز کمتر بر انگیخته شده است. اگر فرد در مرحله خواب بدون حرکت سریع چشم که طی ان فعالیت نیمکره چپ مغز کاهش یافته است بیدار شود به یاد اوردن رویاها برای فرد دشوار تر می شود. در لحظاتی که رویا اتفاق می افتد نیمکره راست مغز فعال تر است و توانایی بیشتری برای پردازش اطلاعات دارد. نیمکره چپ مغز در افرینش رویاها نقش دارد. همان طور که نیمکره راست مغز در خلق جنبه های بینایی- تصویری- هیجانی و خواب اوری رویا ها موثر است نیمکره چپ نیز واسطه افرینش شکلی خاص از رویاست. رویایی که به صورت کلمات و اندیشه هاست. عده ای از جمله فروید اعتقاد دارند که رویا شکلی از کامروایی است. هم چنان که بعضی ارزوها و خواسته ها برای خود انگاره هشیار و نیمکره چپ مغز پذیرفتنی نیستند بعضی تکانه ها تنها می تواند به صورت مبدل ظاهر شود. در افرادی که اصلا خواب نمی بینند اسیب به قطعات پیشانی موجب توقف رویا می شود.خلاصه کلام خواب دیدن کارنیمکره راست مغز است.

منبع. نیکره راست مغز و ضمیر ناهشیار

 معایب حکومت های دمکراسی و مردم سالاری...

مخالفین دمکراسی چند نوع هستند. گروهی از انها داوری های نیچه را درباره حقیر بودن مردم و پستی اندیشه ها و جهات فکری شان باز گو می کنند و معتقدند  دمکراسی این نقص اخلاقی را شدید تر می کند. سورل می گوید دیگر صفات عالی و ممتازی وجود ندارد . بنا براین مناسبات اخلاقی یا معنوی و اخلاقی به پستی گراییده است. اشپینگلر معتقد است که پرورش حس عدم مسوولیت که ویزه دمکراسی است موجب کاهش نیروی زندگی و از میان رفتن شجاعت مدنی است. .سورل می گوید در اوقات خطیر رهبران جامعه تاج مقوایی را که نمایانگر به اصطلاح حاکمیت ملت است از سر او بر می دارند و به او فرمان می دهند به طرف یک جنگ که همه چیزش نامعلوم است گام نهد. موسولینی می گوید ملت متلون المزاج است باید همه چیز در اختیار داشت تا اگر زمانی فرا رسد که دیگر چیزی را باور نکند بتوان با زور به او باورانید. ویزگی دمکراسی این است که بنا بر نوسان های اجتماعی عمل می کند. خستگی ملت از حکومت و نوسان های افکار عمومی اغلب افشا گر هستند . خواسته های شاخصی برای تعیین خط مشی سیاسی به دست می دهد و حق رای دادن در واقع چیزی جز یک باز جویی اجتماعی و تفتیش عقاید و شناخت مخالفان نیست. دمکراسی پدیده ای است که قادر به کارهای قهرمانی نیست. دمکراسی در معرض ان هست که به دست ماجراجویان و عوام فریبان بیفتد. دمکراسی در واقع سیستم انتخابات از پایین است. قدرت مورد ترحم ترکیبی از نادانی و هیستری قرار می گیرد که عصر ما به ان احترام می گذارد و نام ان  را افکار عمومی نامیده است. این رای عمومی ملت مخالف هر سیاست عقلانی و علمی است. روان شناسی سیاسی موراس بر روی زیان های ناشی از شوق مردم در انتخابات پا فشاری می کند. چگونه ممکن است نظم و انضباط از احساساتی حاصل شود که خود دستخوش نوسان ها و لغزش هاست. در حکومت هایی که رهبران ان مذهبی هستند فردی که به طور مستقیم با  خدا رابطه بر قرار می کند قادر است تمام داوری ها و گمان های شخصی خود را هر چند هذیان امیز باشد به الهام های اسمانی نسبت دهد. موراس شمارش ارا در انتخابات را قبول ندارد و معتقد است رای بالا یعنی فقدان حد و مرز مانع از درستی اندیشه- قاطعیت و دقت ان است. نا مشخص بودن یعنی نیستی. سیاست باید مبتنی بر تجربه و منطق باشد نه متکی بر افعال بداهتی و ستم کاری عدد. منظور او تصمیم هایی است که از راه اکثریت عددی شمارش ارا اتخاذ می شود و پیروز شوندگان در انتخابات  ان را حماسه حضور مردم می نامند. در حکومت های توتالیتر همه انها ادعای حکومت دمکراسی را دارند و معتقد هستند مردم خود سرنوشت خود را تعیین می کنند اما در واقع کسانی را برای انتخابات شورای شهر- مجلس یا رییس جمهوری انتخاب می کنند که قبلا گزینش شده اند و هیچ فرد مخالف با حکومت در ان جایی ندارد و نتیجه انتخابات از قبل مشخص است. والتر لیپمن در کتاب خود موسوم به شهر ازاد می گوید حاکمان دمکراسی بسیار به ملت ها وعده داده اند که اگر راضی شوند از ازادی فکر و عقاید و باز گو کردن عقاید واقعی باطن خود دست بردارند و علیه حکومت مخالفت نکنند امنیت و صلح و ثروت به انها می دهند. در حکومت دمکراسی شهروند باید در مقابل قدرت سر تعظیم فرود نیاورد . در مقابل ان به ایستد و حتی ان را محترم نشمارد زیرا باید ضرورت را قبول کرد ولی ان را پرستش ننمود. شعار سیاسی الن فیلسوف این بود  شهروند بر ضد قدرت. از نظر او خصوصیت اصلی دمکراسی این است که شهروندان حق داشته باشند به طور اشکار از انهایی که قدرت را اعمال می کنند انتقاد نمایند. در حکومت دمکراسی حتی یک چوپان هم که دست چپ و راست خود را بشناسد و قادر باشد طوطی وار چند شعار را تکرار کند می تواند خواستار یک پست سیاسی یا نماینده مجلس شود.  حکومت دمکراسی قانون در ان مانند تار عنکبوت است که مگس ها در ان گرفتار می شوند ولی خفاش های ثروتمند جامعه ان را به راحتی پاره می کنند.

دمکراسی در یونان باستان...

تمام روشنفکران بزرگ یونان مانند سقراط- افلاتون و ارسطو این سیستم را که بعضی از مشاغل عمومی از راه قرعه کشی و انتخابات بین مردم تقسیم می گردید را مورد انتقاد قرار می دادند. در این باب این نکته را یاد اوری می کردند که هیچ کس برای ساختن یک خانه معمار خود را از طریق قرعه کشی و انتخابات انتخاب نمی کند و راهنمایی یک کشتی در دریای توفانی به ناخدایی که از راه قرعه کشی بر گزیده شده باشد واگذار نمی گردد. افلاتون معتقد است تمام انواع حکومت سر انجام به دو نوع منجر می شود. یا این که قدرت از طبقه بالا به پایین جاری می شود یا برعکس این قدرت از پایین به بالا منتقل می شود. نوع اول را پادشاهی و نوع دوم را دمکراسی می نامد و معتقد است بهترین نوع حکومت ان است که از ترکیب این دو نوع حکومت به وجود اید . به نحوی که قدرت عالی یعنی قدرت حفظ قوانین به شورایی از خردمندان تقدیم شود. این افکار و نظرات ارسطو در قرون 16 و 17 میلادی نفوذ بسیاری در اروپا به دست اورد. دمکراسی وقتی جلوه و اصالت خود را از دست دهد به تباهی کشیده شده و به حکومت عوام فریبان تبدیل می شود. کتاب قلعه حیوانات از جرج ارول را حتما مطالعه کنید. دمکراسی در نتیجه تشنج ها و تلاطم های داخلی و هرج و مرج و اظهار نظر مردم کوچه و بازار به حکومت جباران تبدیل می شود. وضعیت فعلی عراق را بررسی کنید. کرد و عرب و شیعه و سنی و داعش همه با هم در جنگ هستند و هر کدام حکومت خود یا خواستار قدرت برای خود می باشند که نتیجه ان تضعیف عراق و حمله های انتحاری داعش و کشته شدن مردم را می بینید. دمکراسی مانع از اتحاد تمام مردم عراق علیه داعش شده است. جهت مطالعه بیشتر در مورد دمکراسی در قسمت پیوند های همین  وبلاگ  معایب دمکراسی را مطالعه کنید.

منبع. تاریخ عقاید و مکتب های سیاسی- مولف پروفسور گایتانو موسکا- مترجم دکتر حسین شهید زاده

صفویان و عقب ماندگی ایران....

شاه اسماعیل به دلیل این که در دربار خود به زبان ترکی صحبت می کرد و به ترکی شعر می گفت لطمه سنگینی به زبان فارسی زد و موجب شد مردم اذربایجان به تدریج زبان مادری خود را که اذری و شاخه ای از زبان فارسی بود را ترک کنند و به زبان ترکی سخن گویند. در اصل  در زمان مغولان زبان ترکی در ایران رواج یافت و در زمان صفوی در ایران گسترش یافت. در ترکیه مردم به زبان فارسی بسیار علاقمند بودند اما فقیهان سنی استانبول به دلیل دشمنی با سیاستهای غلط شاه اسماعیل مردم را از فرا گیری زبان فارسی منع کردند و گفتند   هر کیم او خور فارسی      گیدر دینین یاریسی یعنی هر کسی فارسی بخواند نصف دینش از بین می رود. تعصب مذهبی شاه اسماعیل و شاهان صفوی محیط اجتماعی ایران را برای پرورش ذوق شعری نامناسب ساخت و به تاریخ ادبیات ایران از ان زمان امکان نداد که بزرگان نامداری چون فردوسی- سعدی- حافظ- مولوی و...به جهان معرفی کند. صفویان نه تنها شعر و ادب فارسی بلکه مانع رشد فکری و علمی جامعه ایران شدند. شاه اسماعیل زمانی سیاست مذهبی خود را در پیش گرفت که اروپا قرون وسطی را تمام کرده و رستاخیز علمی و ادبی خود رنسانس  را اغاز کرده بود. و علم و دانش از زیر تسلط روحانیون کلیسا که امثال گالیله را محکوم به مرگ می کردند ازاد شده بود. صفویان مذهب را در مقابل علم قرار دادند و با گسترش علم به مبارزه بر خاستند . در دوران صفویان و بعد ایران دیگر نتوانست بزرگانی  مانند زکریا رازی- ابوریحان بیرونی- ابن سینا به دنیا معرفی کند که جهان در برابر مقام علمی انها سر تعظیم فرود اورد و ایران را در فقر علمی و عقب ماندگی نگه داشتند. تعصب کور شاه اسماعیل در کشتن سنی های بی گناه باعث شد بسیاری از دانشمندان و هنرمندان برای همیشه ایران را ترک کنند و به کشور های عثمانی- هندوستان و تاجیکستان رفتند. سیاسیت صفویان باعث قطع ارتباط و دشمنی مردم ایران با فارسی زبانهای تاجیکستان مانند بخارا و سمرقند شد. مهاجرت دانشمندان و ادیبان به کشورهای بیگانه از سنگین ترین ضرباتی است که شاه اسماعیل با تندروی های مذهبی  و مسلط کردن ترکان بی دانش قزلباش بر کل جامعه ایران بر کشور و اینده ان وارد اورد و اثر زیان بار ان حرکت علمی جامعه را متوقف ساخت. 

افکار و عقاید پروفسور گایتا نو موسکا ....

پروفسور موسکا استاد علوم سیاسی در ایتالیا بود که کتاب های او سال هاست در دانشگاه های غرب تدریس می شود. در اینجا خلاصه ای از افکار او بیان می شود. موسکا ایمان عمیقی به لیبرالیسم داشت و ان را تنها راه  گسترش تمدن و دوری از رنج های بشر می دانست. نظریات سیاسی مانند نزاد برتر هر چند که مورد شک و تردید باشند ماشین های ترسناکی هستند که در قرن بیستم میلیونها نفر انسان بیگناه قربانی این بت های تشنه به خون شده اند. هر نظریه پرداز یک نظریه سیاسی اجتماعی می تواند امیدوار باشد که دیر یا زود داس قتل عام انسان ها را به دست گیرد. رزیم توتالیتر به رزیم سیاسی غیر دمکراتیکی گفته می شود که در ان تفکیک قوا وجود ندارد و کلیه اختیارات کشور در دست یک فرد یا حزب می باشد. در چنین حکومتی حقوق و ازادی فرد تابع مصالح دولت قرار می گیرد. اگر تنها یک چیز در دنیا وجود داشته باشد که علم جامعه شناسی باید برای ازادی فکر از ان دوری کند سیاست است. سیاست دشمن جامعه شناسی است. سیاست می کوشد جامعه شناسی را یا خراب کند یا ان را مطیع خود سازد. در قرن 21 فناتیزم یا تعصبات خشک مذهبی رو به کاهش گذاشته است در زمینه سیاست عرصه ای برای جولان پیدا نموده و به همان گونه که فرقه های مذهبی تمایل دارند تا نقش جامعه شناسی را محدود به خدمت گذاری سیاست بنمایند  نظریه های سیاسی حاکم می کوشند تا جامعه شناسی را به خدمت خود دراورده و از ان وسیله ای برای تبلیغ نظرات خود بسازند. نقش جامعه شناسی امروز این است که جامعه را از بیم ها و جنون های دسته جمعی شفا دهد و بشر را از اشوب های اجتماعی و اثرات ویرانگر ان ازاد کند. امروزه  اعتقادات سیاسی می کوشند جای اعتقادات مذهبی را بگیرند .تعصب های عقیدتی که در گذشته در انحصار ادیان رقیب بود اکنون شامل حال معتقدات سیاسی شده است. در این قرن همه دولت ها به دنبال قدرت هستند. قدرت به منزله چراغ جادوی علا الدین شده است . یعنی هر کس ان را در دست بگیرد و شک و تردید و ترس از وجدان  به خود راه ندهد قادر به همه کاری می باشد. مجازات اعدام برای مخالفین سیاسی که در اواخر قرن نوزدهم امری غیر انسا نی بود و از تمام قوانین حذف گردیده بود این روزها به صورت سکه رایج روز در امده است. این اعدام ها در روز گار ما فراوان تر از اعدام هایی است که در زمینه جنایات دزدی و ادم کشی  صورت می گیرد. مردم کشی ها و کشتارهای دسته جمعی  سیاسی مانند کشتار دو میلیون ارمنی توسط ترکیه و کشتار 6 میلیون یهودی توسط المان یکی از ویزگی های عصر ماست. از سال 1914 به این طرف ملت ها همواره خود را در کنار ورطه ویرانی و انهدام احساس می کنند . هر روز شاهد تکامل انواع سلاح های ویران گر هستند. افزایش بیش از حد جمعیت در انتها به ناامنی و جنگ منجر خواهد شد. جوهر قدرت عبارت از فاسد کردن قهری افرادی است که ان را اعما ل می کنند. خیر شهروند همواره در این است که در هر مورد بی اعتمادی را نسبت به کسا نی که بر سر قدرت هستند نشان دهد. نظریه پردازان سیاسی خداوندان تشنه به خون قربانی ها هستند. در سیاست ادم کشی نه تنها یک ضرورت مبارزه است بلکه یکی از بقایای ایین های ساحری یعنی قربانی  کردن ها یی است که انها را مشکل گشا می دانستند. حکومت فاشیسم  با از میان برداشتن انتخابات رویه بنا پارتی مراجعه به ارا عمومی را مورد قبول قرار داده بدین معنی که پس از انجام کودتا از راه مراجعه به ارا عمومی از ملت می خواست تا با کلمات اری یا خیر ان را مورد تایید قرار دهد. این رای بدان معنا و مفهوم بود که ملت برای همیشه تمام اختیارات خود را به رهبران عالی واگذار کرده است. فاشیسم نظریه ای است دایر بر این که رهبر یا پیشوا ملکوتی است و جنبه ای پیامبر گونه دارد. از نقطه نظر فاشیسم مردم حقوقی جز ان چه دولت به انها تحمیل می کند ندارند و این نکته اصل و چکیده  مکتب تو تالیتر است. دولت حقوق شهروندان را محترم نمی شمارد و ازادی بیان و افکار را نمی پذیرد. مخالفین حکومت در حکم خاینین یا جنایت کاران هستند. جوهر حکومت توتالیتر عبارت از وحشت و ترور دایمی است. ترور به نام یک ایدیولوزی اعمال می شود و حزبی که بر سر قدرت است می خواهد به هر قیمت که باشد تمام افراد در مقابل ان سر تعظیم فرود اورند.